گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد دهم

6 / 3 گذشت اهل بیت علیهم السلام



6 / 3گذشت اهل بیت علیهم السّلامپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مردانگی ما اهل بیت ، گذشت است از کسی که به ما ستم کرده و عطاست به کسی که از ما دریغ ورزیده است .

سنن الترمذی به نقل از ابو عبد اللّه جدلی :در باره اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله از عایشه پرسیدم . گفت : نه زشتکار بود ، نه زشتگوی و نه در بازار ، اهل جنجال و سر و صدا بود . بدی را با بدی پاسخ نمی داد و از آن، در می گذشت و چشم می پوشید .

صحیح البخاری به نقل از عبد اللّه :گویی به پیامبر صلی الله علیه و آله می نگرم که همچون پیامبری از پیامبران بود که قومش او را زدند و خونین اش کردند و او در حالی که خون از چهره اش می زدود می گفت : خدایا! از قوم من در گذر، که آنها نمی دانند .

امام باقر علیه السلام :آن زن یهودی را که گوسفندی برای پیامبر صلی الله علیه و آله مسموم کرده بود ، نزد ایشان آوردند . پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود : «چه چیز، تو را به این کار وا داشت؟» . آن زن گفت : به خود گفتم : اگر او پیامبر است ، این کار به او زیانی نمی رساند و اگر سلطان است ، مردم را از شرّ او آسوده گردانیده ام . پس پیامبر صلی الله علیه و آله از گناه او در گذشت .

.


ص: 152

الجمل عن معاذ بن عبد اللّه التمیمیّ :وَاللّهِ ، لَقَد رَأَیتُ أصحابَ عَلِیٍّ علیه السلام وقَد وَصَلوا إلَی الجَمَلِ ، وصاحَ مِنهُم صائِحٌ : اِعقِروهُ ، فَعَقَروهُ فَوَقَعَ ، فَنادی عَلِیٌّ علیه السلام : مَن طَرَحَ السِّلاحَ فَهُوَ آمِنٌ ، ومَن دَخَلَ بَیتَهُ فَهُوَ آمِنٌ ، فَوَاللّهِ ما رَأَیتُ أکرَمَ عَفوا مِنهُ . (1)

أنساب الأشراف :قامَ عَلِیٌّ علیه السلام حینَ ظَهَرَ وظَفِرَ خَطیبا فَقالَ : یا أهلَ البَصرَهِ ، قَد عَفَوتُ عَنکُم ، فَإِیّاکُم وَالفِتنَهَ ، فَإِنَّکُم أوَّلُ الرَّعِیَّهِ نَکَثَ البَیعَهَ وشَقَّ عَصَا الاُمَّهِ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام مِن کَلامِهِ بِالبَصرَهِ حینَ ظَهَرَ عَلَی القَومِ ، بَعدَ حَمدِ اللّهِ وَالثَّناءِ عَلَیهِ :أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ اللّهَ ذو رَحمَهٍ واسِعَهٍ ، ومَغفِرَهٍ دائِمَهٍ ، وعَفوٍ جَمٍّ ، وعِقابٍ ألیمٍ ، قَضی أنَّ رَحمَتَهُ ومَغفِرَتَهُ وعَفوَهُ لِأَهلِ طاعَتِهِ مِن خَلقِهِ ، وبِرَحمَتِهِ اهتَدَی المُهتَدونَ ، وقَضی أنَّ نَقمَتَهُ وسَطَواتِهِ وعِقابَهُ عَلی أهلِ مَعصِیَتِهِ مِن خَلقِهِ ، وبَعدَ الهُدی وَالبَیِّناتِ ما ضَلَّ الضّالّونَ . فَما ظَنُّکُم یا أهلَ البَصرَهِ وقَد نَکَثتُم بَیعَتی وظاهَرتُم عَلَیَّ عَدُوّی؟ فَقامَ إلَیهِ رَجُلٌ فَقالَ : نَظُنُّ خَیرا ، ونَراکَ قَد ظَفِرتَ وقَدَرتَ ، فَإِن عَاقَبتَ فَقَدِ اجتَرَمنا ذلِکَ ، وإن عَفَوتَ فَالعَفوُ أحَبُّ إلَی اللّهِ . فَقالَ : قَد عَفَوتُ عَنکُم ، فَإِیّاکُم وَالفِتنَهَ ، فَإِنَّکُم أوَّلُ الرَّعِیَّهِ نَکَثَ البَیعَهَ وشَقَّ عَصا هذِهِ الاُمَّهِ . ثُمَّ جَلَسَ لِلنّاسِ فَبایَعوهُ . (3)

.

1- .الجمل : ص 365 ، الأمالی للمفید : ص 59 ح 3 عن حذیفه بن الیمان ، تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 183 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 10 ص 387 ح 1 نقلاً عن تحف العقول نحوه ؛ الأخبار الطوال : ص 151 نحوه وراجع : السنن الکبری : ج 8 ص 314 ح 16748 والمصنّف لابن أبی شیبه : ج 8 ص 710 ح 22 .
2- .أنساب الأشراف : ج 3 ص 58 .
3- .الإرشاد : ج 1 ص 257 ، الجمل : ص 407 عن الحارث بن سریع نحوه ، بحار الأنوار : ج 32 ص 230 ح 182 .

ص: 153

الجمل به نقل از معاذ بن عبد اللّه تمیمی :به خدا سوگند ، اصحاب علی علیه السلام را دیدم که [در جنگ جمل] به شتر، رسیده بودند و کسی فریاد زد : شتر را پِی کنید و آنها شتر را پِی کردند و آن بر زمین افتاد و علی علیه السلام ندا در داد : «هر که سلاح بر زمین افکند ، در امان خواهد بود و هر که به خانه خود برود ، در امان خواهد بود» . به خدا سوگند! با گذشت تر از علی ندیده ام .

أنساب الأشراف :هنگامی که علی علیه السلام [بر اصحاب جمل] چیرگی یافت ، برخاست و چنین خطبه خواند : «ای اهل بصره! از شما در گذشتم؛ لیکن از فتنه کناره بگیرید، که شما ، نخستین مردمانی هستید که بیعت شکستید و اجتماع امّت را پراکندید» .

الإرشاد در بیان سخنان امام علی علیه السلام در بصره ، هنگام چیرگی بر آنان :پس از سپاس و ستایش خداوند، فرمود : «امّا بعد ، همانا خداوند ، رحمتی گسترده و آمرزشی پیوسته و گذشتی فراوان و کیفری دردناک دارد و حُکم کرده است که رحمت و آمرزش و گذشتش برای اهل اطاعت از خَلق او باشد و ره یافتگان، در پرتو رحمت او ره یافته اند و حُکم کرده است که انتقام و هیبت و کیفرش بر اهل سرکشی از خَلق او باشد و دیگر پس از هدایت و دلایل آشکار ، گم راهان، گم راه نمی شوند. ای اهل بصره! اینک ، گمان شما چیست که بیعت مرا شکستید و دشمنم را یاری رساندید؟» . مردی برخاست و گفت : گمان خیر داریم و تو را می بینیم که چیرگی و توانایی یافته ای . اگر ما را به کیفر رسانی ، آن ، مقتضای جُرم ما خواهد بود و اگر در گذری ، پس در نزد خدا، گذشت، محبوب تر است . علی علیه السلام فرمود : «از شما در گذشتم ؛ لیکن از فتنه بر کنار باشید که شما نخستین مردمانی هستید که بیعت شکستید و اجتماع امّت را پراکندید» . آن گاه امام علیه السلام در برابر مردم نشست و آنها با او بیعت کردند .

.


ص: 154

الإمام زین العابدین علیه السلام :دَخَلتُ عَلی مَروانَ بنِ الحَکَمِ فَقالَ : ما رَأَیتُ أحَدا أکرَمَ غَلَبَهً مِن أبیکَ ، ما هُوَ إلّا أن وَلِیَنا یَومَ الجَمَلِ ، فَنادی مُنادیهِ : لا یُقتَلُ مُدبِرٌ ، ولا یُذَفَّفُ (1) عَلی جَریحٍ . (2)

شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید فی صِفَهِ عَلِیٍّ علیه السلام :وأمَّا الحِلمُ وَالصَّفحُ فَکانَ أحلَمَ النّاسِ عَن ذَنبٍ ، وأصفَحَهُم عَن مُسیءٍ . وقَد ظَهَرَ صِحَّهُ ما قُلناهُ یَومَ الجَمَلِ ، حَیثُ ظَفِرَ بِمَروانَ بنِ الحَکَمِ وکانَ أعدَی النّاسِ لَهُ ، وأشَدَّهُم بُغضا فَصَفَحَ عَنهُ . وکانَ عَبدُ اللّهِ بنُ الزُّبَیرِ یَشتِمُهُ عَلی رُؤوسِ الأَشهادِ ، وخَطَبَ یَومَ البَصرَهِ فَقالَ : قَد أتاکُمُ الوَغدُ اللَّئیمُ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . وکانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَقولُ : ما زالَ الزُّبَیرُ رَجُلاً مِنّا أهلَ البَیتِ حَتّی شَبَّ عَبدُاللّهِ . فَظَفِرَ بِهِ یَومَ الجَمَلِ ، فَأَخَذَهُ أسیرا ، فَصَفَحَ عَنهُ ، وقالَ : «اِذهَب فَلا أرَیَنَّکَ» ، لَم یَزِدهُ عَلی ذلِکَ . وظَفِرَ بِسَعیدِ بنِ العاصِ بَعدَ وَقعَهِ الجَمَلِ بِمَکَّهَ وکانَ لَهُ عَدُوّا فَأَعرَضَ عَنهُ ، ولَم یَقُل لَهُ شَیئا . وقَد عَلِمتُم ما کانَ مِن عائِشَهَ فی أمرِهِ ، فَلَمّا ظَفِرَ بِها أکرَمَها ، وبَعَثَ مَعَها إلَی المَدینَهِ عِشرینَ امرَأَهً مِن نِساءِ عَبدِالقَیسِ عَمَّمَهُنَّ بِالعَمائِمِ وقَلَّدَهُنَّ بِالسُّیوفِ ، فَلَمّا کانَت بِبَعضِ الطَّریقِ ذَکَرَتهُ بِما لا یَجوزُ أن یُذکَرَ بِهِ ، وتَأَفَّفَت وقالَت : هَتَکَ سِتری بِرِجالِهِ وجُندِهِ الَّذینَ وَکَّلَهُم بی . فَلَمّا وَصَلَتِ المَدینَهَ ألقَی النِّساءُ عَمائِمَهُنَّ ، وقُلنَ لَها : إنَّما نَحنُ نِسوَهٌ . وحارَبَهُ أهلُ البَصرَهِ ، وضَرَبوا وَجهَهُ ووُجوهَ أولادِهِ بِالسُّیوفِ ، وشَتَموهُ ولَعَنوهُ ، فَلَمّا ظَفِرَ بِهِم رَفَعَ السَّیفَ عَنهُم ، ونادی مُنادیهِ فی أقطارِ العَسکَرِ : ألا لا یُتبَعُ مُوَلٍّ ، ولا یُجهَزُ عَلی جَریحٍ ، ولا یُقتَلُ مُستَأسَرٌ ، ومَن ألقی سِلاحَهُ فَهُوَ آمِنٌ ، ومَن تَحَیَّزَ إلی عَسکَرِ الإِمامِ فَهُوَ آمِنٌ . ولَم یَأخُذ أثقالَهُم ، ولا سَبی ذَرارِیَهُم ، ولا غَنِمَ شَیئا مِن أموالِهِم ، ولَو شاءَ أن یَفعَلَ کُلَّ ذلِکَ لَفَعَلَ ، ولکِنَّهُ أبی إلَا الصَّفحَ وَالعَفوَ ، وتَقَیَّلَ سُنَّهَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَومَ فَتحِ مَکَّهَ ، فَإِنَّهُ عَفا وَالأَحقادُ لم تَبرُد ، وَالإِساءَهُ لَم تُنسَ . (3)

.

1- .الذَّفُّ : الإجهاز علی الجریح ، وکذلک الذفاف . وقد ذفّفت علی الجریح تذفیفا : إذا أسرعتَ فی قتله (الصحاح : ج 4 ص 1362 «ذفف») .
2- .السنن الکبری : ج 8 ص 314 ح 16746 عن إبراهیم بن محمّد عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، معرفه السنن : ج 6 ص 282 ح 5000 عن الإمام الصادق عن أبیه عنه علیهم السلام ، فتح الباری : ج 13 ص 57 ذیل ح 7105 ؛ المبسوط للطوسی : ج 7 ص 264 عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام وفیه «یدنف» بدل «یذفف» .
3- .شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 1 ص 22 ؛ بحار الأنوار : ج 41 ص 144 ذیل ح 45 ، وراجع : الصراط المستقیم : ج 1 ص 162 .

ص: 155

امام زین العابدین علیه السلام :بر مروان بن حَکَم وارد شدم . او گفت : به هنگام چیرگی ، کسی را از پدر تو کریم تر نیافتم . او همان کسی بود که در جنگ جمل ، ما را تعقیب می کرد و منادی اش ندا در می داد که : هیچ گریزنده ای کشته نخواهد شد و هیچ زخم خورده ای از پای در نخواهد آمد .

شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید در توصیف امام علی علیه السلام :در بردباری و گذشت از جُرم ، بردبارترینِ مردم ، و نسبت به بدکار ، با گذشت ترینِ ایشان بود . درستیِ سخن ما ، در جنگ جمل آشکار شده است ، آن گاه که به مروان بن حَکَم که دشمن ترین و کینه توزترین دشمن او بود دست یافت و از او در گذشت . عبد اللّه بن زبیر ، او را در برابر همه دشنام داد و در هنگام اشغال بصره سخنرانی کرد و گفت : فرومایه دون پایه ، علی بن ابی طالب ، به سوی شما آمده است ، در حالی که علی علیه السلام می گفت : «زبیر ، همچنان از ما اهل بیت بود، تا آن که عبد اللّه ، جوان گشت» . [علی علیه السلام ]در جنگ جمل بر او چیره شد و او را به اسارت گرفت و از او در گذشت و به او فرمود : «برو تا دیگر تو را نبینم» و بر این، سخنی نیفزود . علی علیه السلام پس از جنگ جمل ، در مکّه به سعید بن عاص که دشمن ایشان بود دست یافت و از او روی بر تافت و سخنی بدو نگفت . از رفتار عایشه در کار علی علیه السلام آگاهی دارید ؛ امّا چون بر او چیرگی یافت ، گرامی اش داشت و به همراه بیست زن از زنان عبد القیس که [چون مردان] بر سر آنان عمامه نهاده و شمشیر به میانشان بسته بود ، راهی مدینه اش کرد . چون بخشی از راه را پیمودند ، عایشه سخنانی را بر زبان آورد که نباید و آه و ناله سر داد و گفت : پرده مرا با مردان و سربازانی که بر من گماشت ، درید . چون به مدینه رسیدند ، زنان ، عمامه از سر انداختند و به او گفتند : ما زن هستیم . اهل بصره با علی علیه السلام به جنگ برخاستند و با شمشیر به صورت او و فرزندانش نواختند و دشنامش دادند و نفرینش کردند ؛ ولی چون حضرت علیه السلام بر آنان چیرگی یافت ، شمشیر از آنان بر گرفت و منادی او در همه اردوگاه ندا در داد که : هان! هیچ گریزنده ای پیگرد نمی شود و هیچ زخم خورده ای از پای در نخواهد آمد و جان هیچ تسلیم شده ای ستانده نمی شود . هر که سلاح بر زمین نهد ، در امان است و هر که به اردوی امام بگراید ، در امان است و بارش گرفته نمی شود و فرزندانش اسیر نمی شوند و چیزی از اموال آنها به غنیمت گرفته نمی شود . در حالی که اگر می خواست ، می توانست همه آنها را انجام دهد ؛ لیکن جز گذشت و عفو را نپسندید . او به سنّت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز فتحِ مکّه همانندی جُست ؛ چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله در حالی گذشت کرد که هنوز کینه ها سرد و بدرفتاری فراموش نشده بود .

.


ص: 156

الإمام الحسن علیه السلام :اُخِذَ ابنُ مُلجَمٍ فَاُدخِلَ عَلی عَلِیٍّ علیه السلام ، فَقالَ : أطیبوا طَعامَهُ وألینوا فِراشَهُ ، فَإِن أعِش فَأَنَا وَلِیُّ دَمی ؛ عَفوٌ أو قِصاصٌ ، وإن مِتُّ فَأَلحِقوهُ بی اُخاصِمهُ عِندَ رَبِّ العالَمینَ . (1)

الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ عَلِیّا علیه السلام قالَ فِی ابنِ مُلجَمٍ بَعدَما ضَرَبَهُ : أطعِموهُ وَاسقوهُ ، أحسِنوا إسارَهُ ، فَإِن عِشتُ فَأَنَا وَلِیُّ دَمی ، أعفو إن شِئتُ وإن شِئتُ استَقَدتُ ، وإن مِتُّ فَقَتَلتُموهُ فَلا تُمَثِّلوا . (2)

.

1- .اُسد الغابه : ج 4 ص 113 الرقم 3789 ، الطبقات الکبری : ج 3 ص 37 ، أنساب الأشراف : ج 3 ص 256 کلاهما نحوه ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 559 ؛ تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 212 نحوه .
2- .السنن الکبری : ج 8 ص 317 ح 16759 عن إبراهیم بن محمّد عن الإمام الصادق علیه السلام ، تاریخ الإسلام للذهبی : ج 3 ص 649 عن الإمام الصادق عنه علیهماالسلام نحوه ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 557 عن أنس عن الإمام الصادق عنه علیهماالسلام ولیس فیه ذیله من «وإن متّ» ، کنز العمّال : ج 13 ص 197 ح 36488 ؛ قرب الإسناد : ص 143 ح 515 عن أبی البختری عن الإمام الصادق عنه علیهماالسلام ، الجعفریّات : ص 53 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ولیس فیه ذیله من «وإن متُّ» وکلاهما نحوه .

ص: 157

امام حسن علیه السلام :ابن ملجم، دستگیر و به حضور علی علیه السلام برده شد . فرمود : «خوراکش را نیکو و بسترش را نرم گردانید . اگر زنده ماندم، که صاحبِ خون ، خودم هستم ؛ بخواهم در می گذرم یا قصاص می کنم، و اگر مُردم ، او را به من مُلحق کنید که نزد خداوندِ جهانیان از او دادخواهی می کنم» .

امام باقر علیه السلام :علی علیه السلام پس از ضربت خوردن به دست ابن ملجم ، در حقّ وی فرمود : «به او خوراک دهید و سیرابش گردانید و در اسارتش نیکو رفتار کنید . اگر زنده ماندم، که صاحب خون ، خودم هستم ؛ اگر خواستم از او در می گذرم و اگر خواستم قصاص می کنم، و اگر مُردم و او را کشتید ، اندامش را مُثله نکنید» .

.


ص: 158

کشف الغمّه فی ذِکرِ شَیءٍ مِن فَضائِلِ الإمامِ الحُسَینِ علیه السلام :جَنی لَهُ غُلامٌ جِنایَهً توجِبُ العِقابَ عَلَیهِ ، فَأَمَرَ بِهِ أن یُضرَبَ ، فَقالَ : یا مَولایَ «وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ» ، قالَ : أخلوا عَنهُ . فَقالَ : یا مَولایَ «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ» ، قالَ : قَد عَفَوتُ عَنکَ . قالَ : یا مَولایَ «وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» (1) ، قالَ : أنتَ حُرٌّ لِوَجهِ اللّهِ ، ولَکَ ضِعفُ ما کُنتُ اُعطیکَ . (2)

تاریخ الطبری عن عدیّ بن حرمله فی خَبَرِ التحاقِ الحُرِّ بنِ یَزیدَ الرِّیاحِیِّ بِرَکبِ الحُسَینِ علیه السلام یَومَ عاشوراء :ثُمَّ ضَرَبَ فَرَسَهُ فَلَحِقَ بِحُسَینٍ علیه السلام فَقالَ لَهُ : جَعَلَنِی اللّهُ فِداکَ یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، أنَا صاحِبُکَ الَّذی حَبَستُکَ عَنِ الرُّجوعِ ، وسایَرتُکَ فِی الطَّریقِ ، وجَعجَعتُ بِکَ فی هذَا المَکانِ . وَاللّهِ الَّذی لا إلهَ إلّا هُوَ ما ظَنَنتُ أنَّ القَومَ یَرُدّونَ عَلَیکَ ما عَرَضتَ عَلَیهِم أبَدا ... وإنّی قَد جِئتُکَ تائِبا مِمّا کانَ مِنّی إلی رَبّی ، ومُواسِیا لَکَ بِنَفسی حَتّی أموتَ بَینَ یَدَیکَ ، أ فَتَری ذلِکَ لی تَوبَهً ؟ قالَ : نَعَم ، یَتوبُ اللّهُ عَلَیکَ ، ویَغفِرُ لَکَ ، مَا اسمُکَ ؟ قالَ : أنَا الحُرُّ بنُ یَزیدَ . قالَ : أنتَ الحُرُّ کَما سَمَّتکَ اُمُّکَ ، أنتَ الحُرُّ إن شاءَ اللّهُ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ ، اِنزِل . قالَ : أنَا لَکَ فارِسا خَیرٌ مِنّی راجِلاً ، اُقاتِلُهُم عَلی فَرَسی ساعَهً ، وإلَی النُّزولِ ما یَصیرُ آخِرُ أمری . قالَ الحُسَینُ : فَاصنَع یَرحَمکَ اللّهُ ما بَدا لَکَ . (3)

الإرشاد عن عبد الرزّاق :سَمِعتُ عَبدَ الرَّزّاقِ یَقولُ : جَعَلَت جارِیَهٌ لِعَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیهماالسلام تَسکُبُ عَلَیهِ الماءَ لِیَتَهَیَّأَ لِلصَّلاهِ ، فَنَعِسَت فَسَقَطَ الإبریقُ مِن یَدِ الجارِیَهِ فَشَجَّهُ ، فَرَفَعَ رَأسَهُ إلَیها ، فَقالَت لَهُ الجارِیَهُ : إنَّ اللّهَ عز و جلیَقولُ : «وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ» ، قالَ : قَد کَظَمتُ غَیظی . قالَت : «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ» ، قالَ لَها : عَفَا اللّهُ عَنکِ . قالَت : «وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» . قالَ : اِذهَبی فَأَنتِ حُرَّهٌ . (4)

.

1- .آل عمران : 134 .
2- .کشف الغمّه : ج 2 ص 243 ، بحار الأنوار : ج 43 ص 352 ح 29 نقلاً عن بعض الکتب المعتبره فی فضل الإمام الحسن علیه السلام ، الفصول المهمّه : ص 175 نحوه .
3- .تاریخ الطبری : ج 5 ص 427 ، الکامل فی التاریخ : ج 2 ص 563 ولیس فیه ذیله من «ما اسمک ؟» ؛ الإرشاد : ج 2 ص 99 ، إعلام الوری : ج 1 ص 460 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 45 ص 11 .
4- .الإرشاد : ج 2 ص 146 ، الأمالی للصدوق : ص 168 ح 294 نحوه ، مجمع البیان : ج 2 ص 838 ، إعلام الوری : ج 1 ص 491 ، بحار الأنوار : ج 46 ص 67 ح 36 ؛ البدایه والنهایه : ج 9 ص 107 ، تاریخ دمشق : ج 41 ص 387 کلاهما نحوه .

ص: 159

کشف الغمّه در یاد کرد برخی از فضایل امام حسین علیه السلام :یکی از غلامان ایشان مرتکب جرمی شد که کیفر داشت . امام علیه السلام دستور داد او را بزنند . او گفت : سَرورم! «و آنان که خشم خویش را فرو می خورند» . امام علیه السلام فرمود : «از او دست بدارید» . او گفت : سَرورم! «و از خطای مردم در می گذرند» . امام علیه السلام فرمود : «از تو در گذشتم» . او گفت : سَرورم! «و خدا نیکوکاران را دوست می دارد» . امام علیه السلام فرمود : «تو در راه خدا آزادی و از آنِ تو باد دو برابر آنچه به تو می دادم» .

تاریخ الطبری به نقل از عدی بن حرمله ، در یادکرد پیوستن حرّ بن یزید ریاحی به کاروان امام حسین علیه السلام در روز عاشورا :آن گاه اسبش را هی کرد و به حسین علیه السلام پیوست و به ایشان گفت: خداوند ، مرا فدای تو کند ، ای فرزند پیامبر خدا! منم آن همراه تو که جلوی بازگشت تو را گرفتم و در راه، گام به گامِ تو آمدم و در این مکان ، تو را باز داشتم . به خدایی که جز او معبودی نیست، سوگند که هرگز گمان نمی کردم این جماعت، پیشنهاد تو را رد کنند... . من در حالی به سوی تو آمدم که از آنچه از من سر زد ، به خدایم توبه می کنم و با جانم به تو یاری می رسانم تا آن که در برابرت جان دهم . آیا این عملِ مرا توبه می بینی؟ امام علیه السلام فرمود : «آری . خداوند بر تو می بخشد و تو را می آمرزد . نامت چیست؟» . گفت : حرّ بن یزید . فرمود : «تو حر (آزاده) هستی ، همان گونه که مادرت نامیدت . تو به خواست خدا در این سرا و آن سرا آزادی . پیاده شو» . او گفت : ای امام! اگر سواره باشم ، برای تو بهتر از آنم که پیاده باشم . ساعتی با اسبم با آنها پیکار خواهم کرد و فرود آمدن من ، پایان کار من خواهد بود . امام علیه السلام فرمود : «رحمت خدا بر تو باد! هر چه می خواهی ، بکن» .

الإرشاد به نقل از عبد الرزّاق :کنیز زین العابدین علیه السلام بر ایشان آب می ریخت تا ایشان برای نماز آماده شود . ناگهان آبریزْ از دست کنیز بیفتاد و ایشان را مجروح کرد . امام زین العابدین علیه السلام سرش را به طرف آن کنیزک بلند کرد . کنیزک گفت : خداوند عز و جلمی فرماید : «آنان که خشم خود را فرو می خورند» . امام علیه السلام به او فرمود : «خشمم را فرو خوردم». کنیزک گفت : «و از خطای مردم در می گذرند» . امام علیه السلام فرمود : «خداوند از تو در گذرد!» . او گفت : «و خدا نیکوکاران را دوست دارد» . امام علیه السلام فرمود : «برو که آزادی» .

.


ص: 160

6 / 4سیرَتُهُم فِی العِبادَهِ6 / 4 1إخلاصُهُم فِی العِبادَهِالإمام علیّ علیه السلام :ما عَبَدتُکَ طَمَعا فی جَنَّتِکَ ، ولا خَوفا مِن نارِکَ ، ولکِن وَجَدتُکَ أهلاً لِلعِبادَهِ فَعَبَدتُکَ . (1)

عنه علیه السلام :إنَّ قَوما عَبَدُوا اللّهَ رَغبَهً فَتِلکَ عِبادَهُ التُّجّارِ ، وإنَّ قَوما عَبَدُوا اللّهَ رَهبَهً فَتِلکَ عِبادَهُ العَبیدِ ، وإنَّ قَوما عَبَدُوا اللّهَ شُکرا فَتِلکَ عِبادَهُ الأَحرارِ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ العُبّادَ ثَلاثَهٌ : قَومٌ عَبَدُوا اللّهَ عز و جل خَوفا فَتِلکَ عِبادَهُ العَبیدِ ، وقَومٌ عَبَدُوا اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی طَلَبَ الثَّوابِ فَتِلکَ عِبادَهُ الاُجَراءِ ، وقَومٌ عَبَدُوا اللّهَ عز و جلحُبّا لَهُ فَتِلکَ عِبادَهُ الأَحرارِ ، وهِیَ أفضَلُ العِبادَهِ . (3)

.

1- .عوالی اللآلی : ج 1 ص 404 ح 63 و ج 2 ص 11 ح 18 وفیه «شوبا» بدل «طمعا» ، بحار الأنوار : ج 72 ص 278 .
2- .نهج البلاغه : الحکمه 237 ، تحف العقول : ص 246 عن الإمام الحسین علیه السلام بزیاده «وهی أفضل العباده» فی آخره ، نزهه الناظر : ص 156 ح 300 عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 41 ص 14 ح 4 ؛ البدایه والنهایه : ج 9 ص 105 عن الإمام زین العابدین علیه السلام ، حلیه الأولیاء : ج 3 ص 135 عن إبراهیم العلوی عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه علیهم السلام وکلاهما نحوه .
3- .الکافی : ج 2 ص 84 ح 5 عن هارون بن خارجه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 255 ح 12 .

ص: 161



6 / 4 شیوه اهل بیت علیهم السلام در عبادت

6 / 4 - 1 اخلاص اهل بیت علیهم السلام در عبادت
6 / 4شیوه اهل بیت علیهم السّلام در عبادت6 / 4 1اخلاص اهل بیت علیهم السلام در عبادتامام علی علیه السلام :خدایا! تو را نه به آزِ بهشتت پرستیدم و نه از هراسِ دوزخت ؛ لیکن تو را شایسته پرستش یافتم و پرستیدمَت .

امام علی علیه السلام :جماعتی خدا را از سر امید پرستیدند، که این ، پرستش بازرگانان است و جماعتی از سرِ ترس، که این ، پرستش بردگان است و جماعتی او را از سرِ سپاس پرستیدند، که این ، پرستش آزادگان است .

امام صادق علیه السلام :بندگان ، سه گروه اند : گروهی خدا را از سرِ هراس می پرستند، که این ، پرستش بردگان است و گروهی در جستجوی پاداش، که این ، پرستش مزدوران است و گروهی خداوند را به سبب محبّت به او می پرستند، که این ، پرستش آزادگان و برترین پرستش است .

.


ص: 162

تنبیه الخواطر :قالَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام : إنّی لأَکرَهُ أن أعبُدَ اللّهَ لا غَرَضَ لی إلّا ثَوابَهُ ، فَأَکونَ کَالعَبدِ الطَّمِعِ المُطیعِ ، إن طَمِعَ عَمِلَ وإلّا لَم یَعمَل . وأکرَهُ أن أعبُدَهُ إلّا لِخَوفِ عِقابِهِ ، فَأَکونَ کَالعَبدِ السَّوءِ إن لَم یَخَف لَم یَعمَل . قیلَ : فَلِمَ تَعبُدُهُ ؟ قالَ : لِما هُوَ أهلُهُ ؛ بِأَیادیهِ عَلَیَّ وإنعامِهِ . (1)

6 / 4 2اِجتِهادُهُم فِی العِبادَهِالإمام الباقر علیه السلام :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عِندَ عائِشَهَ لَیلَتَها ، فَقالَت : یا رَسولَ اللّهِ ، لِمَ تُتعِبُ نَفسَکَ وقَد غَفَرَ اللّهُ لَکَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وما تَأَخَّرَ؟ فَقالَ : یا عائِشَهُ ، ألا أکونُ عَبدا شَکورا ؟! قالَ : وکانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقومُ عَلی أطرافِ أصابِعِ رِجلَیهِ ، فَأَنزَلَ اللّهُ سُبحانَهُ وتَعالی : «طه * مَآ أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَی» . (2)

صحیح البخاری عن عروه عن عائشه :أنَّ نَبِیَّ اللّهِ صلی الله علیه و آله کانَ یَقومُ مِنَ اللَّیلِ حَتّی تَتَفَطَّرَ قَدَماهُ ، فَقالَت عائِشَهُ : لِمَ تَصنَعُ هذا یا رَسولَ اللّهِ وقَد غَفَرَ اللّهُ لَکَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وما تَأَخَّرَ ؟ قالَ : أفَلا اُحِبُّ أن أکونَ عَبدا شَکورا ؟ ! (3)

.

1- .تنبیه الخواطر : ج 2 ص 108 ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 328 ح 180 بزیاده «لا غرض لی» بعد «أن أعبده» ، بحار الأنوار : ج 70 ص 198 .
2- .الکافی : ج 2 ص 95 ح 6 ، تفسیر القمّی : ج 2 ص 58 وفیه ذیله من «وکان رسول اللّه صلی الله علیه و آله یقوم» وکلاهما عن أبی بصیر ، الاحتجاج : ج 1 ص 520 ح 127 عن الإمام الکاظم عن آبائه عن الإمام علیّ علیهم السلام وکلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 16 ص 264 ح 59 ؛ فتح الباری : ج 8 ص 432 ، تفسیر القرطبی : ج 11 ص 167 کلاهما عن أنس وفیهما ذیله من «وکان رسول اللّه صلی الله علیه و آله یقوم» نحوه .
3- .صحیح البخاری : ج 4 ص 1830 ح 4557 ، صحیح مسلم : ج 4 ص 2172 ح 81 ، سنن الترمذی : ج 2 ص 269 ح 412 ، سنن ابن ماجه : ج 1 ص 456 ح 1420 عن أبی هریره وکلّها نحوه ، کنز العمّال : ج 7 ص 180 ح 18581 ؛ الأمالی للطوسی : ص 637 ح 1314 عن عمرو بن عبد اللّه بن هند عن الإمام الباقر علیه السلام عن جابر عن الإمام زین العابدین علیه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 16 ص 287 ح 143 .

ص: 163



6 / 4 - 2 سختکوشی اهل بیت علیهم السلام در عبادت
تنبیه الخواطر :امام زین العابدین علیه السلام فرمود: «من خوش نمی دارم خدا را چنان بپرستم که مقصودی جز پاداش نداشته باشم تا چونان برده ای باشم آزمند و تسلیم که اگر طمع ورزد ، می کوشد و گر نه، نه، و خوش نمی دارم خدا را چنان بپرستم که [مقصودی ]جز هراسِ از کیفر او در سر نداشته باشم تا چونان برده بدکاری باشم که اگر نهراسد ،گامی بر نمی دارد» . به امام علیه السلام گفته شد : پس چرا خدا را می پرستی؟ فرمود : «چون او با نواختن و نعمت دادن به من ، شایسته عبادت است» .

6 / 4 2سختکوشی اهل بیت علیهم السلام در عبادتامام باقر علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در شبی که باید نزد عایشه می بود ، در کنار او بود . عایشه گفت : ای پیامبر خدا! چرا خود را خسته می کنی ، در حالی که خداوند ، گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده است؟ فرمود : «ای عایشه! آیا نباید بنده ای شکرگزار باشم؟!» . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر سر انگشتان پایش می ایستاد که خداوند پاک والا ، این آیه را نازل فرمود : «طه! ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا در رنج افتی» .

صحیح البخاری به نقل از عروه ، از عایشه :پیامبر صلی الله علیه و آله آن قدْر شب زنده داری نمود تا دو پایش ورم کرد . به ایشان گفت[م] : ای پیامبر خدا! چرا چنین می کنی ، در حالی که خداوند، گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده است؟ فرمود : «آیا دوست نداشته باشم که بنده ای شکرگزار گردم؟!» .

.


ص: 164

الأمالی للطوسی عن بکر بن عبداللّه :إنَّ عُمَرَ بنَ الخَطّابِ دَخَلَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وهُوَ مَوقوذٌ أو قالَ : مَحمومٌ فَقالَ لَهُ عُمَرُ : یا رَسولَ اللّهِ ، ما أشَدَّ وَعکَکَ ! فَقالَ : ما مَنَعَنی ذلِکَ أن قَرَأتُ اللَّیلَهَ ثَلاثینَ سورَهً فیهِنَّ السَّبعُ الطِّوالُ . فَقالَ عُمَرُ : یا رَسولَ اللّهِ ، غَفَرَ اللّهُ لَکَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وما تَأَخَّرَ وأنتَ تَجهَدُ هذَا الاِجتِهادَ ؟! فَقالَ : یا عُمَرُ ، أ فَلا أکونُ عَبدا شَکورا ؟! (1)

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یُصَلّی مِنَ التَّطَوُّعِ مِثلَیِ الفَریضَهِ . (2)

صحیح مسلم عن عائشه :کانَ [رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ] یُصَلّی لَیلاً طَویلاً قائِما ، ولَیلاً طَویلاً قاعِدا . (3)

السنن الکبری للنسائی عن عائشه :قَلَّ ما کانَ یَنامُ [رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ] مِنَ اللَّیلِ لَمّا قالَ اللّهُ عز و جل لَهُ : «قُمِ الَّیْلَ إِلَّا قَلِیلاً» (4) . (5)

.

1- .الأمالی للطوسی : ص 403 ح 903 ، بحار الأنوار : ج 16 ص 222 ح 20 ؛ الطبقات الکبری : ج 2 ص 208 نحوه .
2- .الکافی : ج 3 ص 443 ح 3 ، تهذیب الأحکام : ج 2 ص 4 ح 3 ، منتقی الجمان : ج 1 ص 384 ، عوالی اللآلی : ج 3 ص 65 ح 7 کلّها عن الفضیل بن یسار والفضل بن عبدالملک وبکیر بن أعین .
3- .صحیح مسلم : ج 1 ص 504 ح 105 ، سنن أبی داود : ج 1 ص 251 ح 955 ، سنن الترمذی : ج 2 ص 213 ح 375 ، سنن ابن ماجه : ج 1 ص 388 ح 1228 ، سنن النسائی : ج 3 ص 219 ، کنز العمّال : ج 8 ص 388 ح 23382 .
4- .المزّمّل : 2 .
5- .السنن الکبری للنسائی : ج 6 ص 501 ح 11628 ، مسند أبی یعلی : ج 4 ص 466 ح 4918 ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 312 نقلاً عن عبد اللّه بن أحمد فی زوائد الزهد .

ص: 165

الأمالی، طوسی به نقل از بکر بن عبد اللّه :عمر بن خطّاب بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد ، در حالی که ایشان آسیب دیده بود یا گفت : تبدار بود . عمر گفت : ای پیامبر خدا! چه بیماری سختی داری! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «این مانع نشد که در شب ، سی سوره از قرآن که در آن هفت سوره طوال بود، قرائت نکنم» . عمر گفت : ای پیامبر خدا! خداوند ، گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده است و تو چنین خود را به سختی می افکنی؟! فرمود : «ای عمر! آیا نباید بنده ای شکرگزار باشم؟!» .

امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دو برابرِ نماز واجب ، نماز نافله می گزارد .

صحیح مسلم به نقل از عایشه :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شبی طولانی را ایستاده و شبی طولانی را نشسته نماز می گزارد .

السنن الکبری، نسایی به نقل از عایشه :از هنگامی که خداوند عز و جل فرمود : «شب را زنده بدار، مگر اندکی را» ، پیامبر صلی الله علیه و آله شب ها کم می خوابید .

.


ص: 166

صحیح البخاری عن عائشه :کانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَذکُرُ اللّهَ عَلی کُلِّ أحیانِهِ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :إنَّ فاطِمَهَ علیهاالسلام أتَتِ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله تَسأَلُهُ خادِما ، فَقالَ : ألا اُخبِرُکِ ما هُوَ خَیرٌ لَکِ مِنهُ ؟ تُسَبِّحینَ اللّهَ عِندَ مَنامِکِ ثَلاثا وثَلاثینَ ، وتَحمَدینَ اللّهَ ثَلاثا وثَلاثینَ ، وتُکَبِّرینَ اللّهَ أربَعا وثَلاثینَ . فَما تَرکتُها بَعدُ ، قیلَ : ولا لَیلَهَ صِفّینَ ؟ قالَ : ولا لَیلَهَ صِفّینَ . (2)

الأمالی للصدوق عن عروه بن الزّبیر :کُنّا جُلوسا فی مَجلِسٍ فی مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَتَذاکَرنا أعمالَ أهلِ بَدرٍ وبَیعَهِ الرِّضوانِ ، فَقالَ أبُو الدَّرداءِ : یا قَومِ ، ألا اُخبِرُکُم بِأَقَلِّ القَومِ مالاً وأکثَرِهِم وَرَعا وأشَدِّهِمُ اجتِهادا فِی العِبادَهِ ؟ قالوا : مَن ؟ قالَ : عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام . (3)

فلاح السائل عن أبی المقدام عن حبّه العرنی :بَینا أنَا ونَوفٌ نائِمَینِ فی رُحبَهِ المَسجِدِ ، إذ نَحنُ بِأَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام فی بَقِیَّهٍ مِنَ اللَّیلِ واضِعا یَدَهُ عَلَی الحائِطِ شِبهَ الوالِهِ ، وهُوَ یَقولُ : «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ... » (4) إلی آخِرِ الآیَهِ . قالَ : ثُمَّ جَعَلَ یَقرَأُ هذِهِ الآیاتِ ویَمُرُّ شِبهَ الطائِرِ عَقلُهُ ، فَقالَ : أ راقِدٌ یا حَبَّهُ أم رامِقٌ؟ قالَ : قُلتُ : رامِقٌ ، هذا أنتَ تَعمَلُ هذَا العَمَلَ فَکَیفَ نَحنُ ؟! قالَ : فَأَرخی عَینَیهِ فَبَکی ، ثُمَّ قالَ لی : یا حَبَّهُ ، إنَّ للّهِِ مَوقِفا ، ولَنا بَینَ یَدَیهِ مَوقِفٌ لا یَخفی عَلَیهِ شَیءٌ مِن أعمالِنا . یا حَبَّهُ ، إنَّ اللّهَ أقرَبُ إلَیَّ وإلَیکَ مِن حَبلِ الوَریدِ . یا حَبَّهُ ، إنَّهُ لَن یَحجُبَنی ولا إیّاکَ عَنِ اللّهِ شَیءٌ . قالَ : ثُمَّ قالَ : أ راقِدٌ أنتَ یا نَوفُ؟ قالَ : قالَ : لا یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، ما أنَا بِراقدٍ ولَقَد أطَلتَ بُکائی هذِهِ اللَّیلَهَ . فَقالَ : یا نَوفُ ، إن طالَ بُکاؤُکَ فی هذَا اللَّیلِ مَخافَهً مِنَ اللّهِ عز و جلقَرَّت عَیناکَ غَدا بَینَ یَدَیِ اللّهِ عز و جل . یا نَوفُ ، إنَّهُ لَیسَ مِن قَطرَهٍ قَطَرَت مِن عَینِ رَجُلٍ مِن خَشیَهِ اللّهِ إلّا أطفَأَت بِحارا مِنَ النّیرانِ . یا نَوفُ ، إنَّهُ لَیسَ مِن رَجُلٍ أعظَمَ مَنزِلَهً عِندَ اللّهِ مِن رَجُلٍ بَکی مِن خَشیَهِ اللّهِ وأحَبَّ فِی اللّهِ وأبغَضَ فِی اللّهِ . یا نَوفُ ، مَن أحَبَّ فِی اللّهِ لَم یَستَأثِر عَلی مَحَبَّتِهِ ، ومَن أبغَضَ فیِ اللّهِ لَم یُنِل مُبغِضیهِ خَیراً ، عِندَ ذلِکَ استَکمَلتُم حَقائِقَ الإِیمانِ . ثُمَّ وَعَظَهُما وذَکَّرَهُما ، وقالَ فی أواخِرِهِ : فَکونوا مِنَ اللّهِ عَلی حَذَرٍ ، فَقَد أنذَرتُکُما . ثُمَّ جَعَلَ یَمُرُّ وهُوَ یَقولُ : لَیتَ شِعری فی غَفَلاتی أمُعرِضٌ أنتَ عَنّی أم ناظِرٌ إلَیَّ ؟ ! ولَیتَ شِعری فی طولِ مَنامی وقِلَّهِ شُکری فی نِعَمِکَ عَلَیَّ ما حالی ؟ قالَ : فَوَاللّهِ ما زالَ فی هذَا الحالِ حَتّی طَلَعَ الفَجرُ . (5)

.

1- .صحیح البخاری : ج 1 ص 227 ذیل ح 607 ، صحیح مسلم : ج 1 ص 282 ح 117 ، سنن أبی داود : ج 1 ص 5 ح 18 ، سنن الترمذی : ج 5 ص 463 ح 3384 ، سنن ابن ماجه : ج 1 ص 110 ح 302 ، کنز العمّال : ج 7 ص 65 ح 17980 .
2- .صحیح البخاری : ج 5 ص 2051 ح 5047 ، صحیح مسلم : ج 4 ص 2091 ح 80 ، مسند الحمیدی : ج 1 ص 24 ح 43 ، تاریخ بغداد : ج 3 ص 24 الرقم 945 کلّها عن عبدالرحمن بن أبی لیلی ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 322 ح 1312 عن ابن أعبد وکلّها نحوه ، کنز العمّال : ج 15 ص 505 ح 41982 ؛ الغارات : ج 2 ص 739 عن السائب نحوه .
3- .الأمالی للصدوق : ص 137 ح 136 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 156 ، روضه الواعظین : ص 125 ، بحار الأنوار : ج 41 ص 11 ح 1 ، وراجع : المناقب لابن شهرآشوب : ج 2 ص 124 .
4- .آل عمران : 190 .
5- .فلاح السائل : ص 466 ح 315 ، بحار الأنوار : ج 41 ص 22 ح 13 .

ص: 167

صحیح البخاری به نقل از عایشه :پیامبر صلی الله علیه و آله در هر حال به یاد خدا بود .

امام علی علیه السلام :فاطمه علیهاالسلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفت تا از او خدمتکاری بخواهد . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «آیا آنچه را برای تو بهتر است ، به آگاهی تو برسانم؟ هنگام خوابیدن ، سی و سه بار سبحان اللّه بگو و سی و سه بار الحمد للّه بگو و سی و چهار بار اللّه أکبر بگو . من هنوز آن را ترک نکرده ام» . پرسیدند : حتّی در شب صفّین . فرمود : «حتّی در شب صفّین» .

الأمالی، صدوق به نقل از عروه بن زبیر :در مسجد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم و در باره کارهای اهل بدر و بیعت رضوان سخن می گفتیم . ابو دردا گفت : ای جماعت! آیا کسی را به شما معرّفی بکنم که دارایی اش از همه کمتر و پاک دامنی اش از همه بیشتر و در عبادت از همه سختکوش تر است؟ گفتند : او کیست؟ گفت : علی بن ابی طالب .

فلاح السائل به نقل از ابو المقدام، از حبّه عرنی :در حالی که من و نوف در آستانه مسجد خوابیده بودیم ، در باقی مانده شب ، امیر مؤمنان علیه السلام را دیدیم که چون شیدایی دستش را بر دیوار نهاده بود و می فرمود : «همانا در آفرینش آسمان ها و زمین» تا پایان آیه . امام علیه السلام این آیات را چنان تلاوت می کرد و می گذشت که گویی هوش از سرش پریده است . آن گاه فرمود : «ای حبّه! خوابی یا بیدار؟» . گفتم : بیدار . تو که چنین می کنی، دیگر ما باید چه کنیم؟! امام علیه السلام دیده بر هم نهاد و گریست و سپس فرمود : «ای حبّه! خداوند ، جایگاهی دارد و ما در برابر او جایگاهی داریم که چیزی از اعمال ما بر او پنهان نمی مانَد . ای حبّه! خداوند از رگ گردن به من و تو نزدیک تر است . ای حبّه! هرگز چیزی من و تو را در برابر خدا پنهان نمی کند» . سپس فرمود : «ای نوف! تو خواب هستی؟» . گفت : خیر ، ای امیر مؤمنان! من خواب نیستم و امشب فراوان گریسته ام . امام علیه السلام فرمود : «ای نوف! اگر امشب از هراس خدا گریسته باشی ، فردا روز ، چشمت در برابر خداوند عز و جل روشن خواهد بود . ای نوف! قطره ای اشک از ترس خدا از دیده کسی فرو نمی غلتد ، مگر آن که دریاهایی از آتش را فرو می نشانَد . ای نوف! منزلت هیچ کس نزد خدا از کسی که از هراسِ خدا بگرید و برای خدا دوست بدارد و در راه خدا کینه ورزد، بیشتر نیست . ای نوف! هر کس در راه خدا محبّت ورزد ، چیزی را بر محبّت او ترجیح نمی دهد و هر کس در راهِ خدا کینه ورزد ، خیری به کینه توزانِ او نمی رسد . در این هنگام است که حقایق ایمان را به کمال رسانده اید» . سپس امام علیه السلام آن دو را پند و اندرز داد و در پایانِ سخن فرمود : «از خدا ترسان باشید که شما را بیم دادم» . سپس در حالی که می گذشت ، فرمود : «ای کاش می دانستم که در غفلت های خویش ، تو از من روی بر تافته ای یا بر من می نگری! و ای کاش در خواب طولانی و کمیِ سپاس گزاری ام به خاطر نعمت های تو بر خود ، می دانستم که چه وضعی دارم!» . به خدا سوگند ، امام علیه السلام همچنان در این حال بود تا سپیده دمید .

.


ص: 168

حلیه الأولیاء عن أبی صالح :دَخَلَ ضِرارُ بنُ ضَمرَهَ الکِنانِیُّ عَلی مُعاوِیَهَ ، فَقالَ لَهُ : صِف لی عَلِیّا ، فَقالَ : أوَ تُعفینی یا أمیرَ المُؤمِنینَ ؟ قالَ : لا اُعفیکَ . قالَ : أمّا إذ لابُدَّ ... فَأَشهَدُ بِاللّهِ لَقَد رَأَیتُهُ فی بَعضِ مَواقِفِهِ وقَد أرخَی اللَّیلُ سُدولَهُ ، وغارَت نُجومُهُ ، یَمیلُ فی مِحرابِهِ قابِضاً عَلی لِحیَتِهِ ، یَتَمَلمَلُ تَمَلمُلَ السَّلیمِ ، ویَبکی بُکاءَ الحَزینِ ، فَکَأَنّی أسمَعُهُ الآنَ وهُوَ یَقولُ : یا رَبَّنا یا رَبَّنا یَتَضَرَّعُ إلَیهِ ثُمَّ یَقولُ لِلدُّنیا : إلَیَّ تَغَرَّرتِ ؟ ! إلَیَّ تَشَوَّفتِ ؟ ! هَیهاتَ هَیهاتَ ، غُرّی غَیری ، قَد بَتَتُّکِ ثَلاثا ، فَعُمُرُکِ قَصیرٌ ، ومَجلِسُکِ حَقیرٌ ، وخَطَرُکِ یَسیرٌ ، آهِ آهِ مِن قِلَّهِ الزّادِ ، وبُعدِ السَّفَرِ ، ووَحشَهِ الطَّریقِ . فَوَکَفَت دُموعُ مُعاوِیَهَ عَلی لِحیَتِهِ ما یَملِکُها ، وجَعَلَ یُنَشِّفُها بِکُمِّهِ وقَدِ اختَنَقَ القَومُ بِالبُکاءِ ، فَقالَ : کَذا کانَ أبُو الحَسَنِ ؛ کَیفَ وَجدُکَ عَلَیهِ یا ضِرارُ ؟ قالَ : وَجدُ مَن ذُبِحَ واحِدُها فی حِجرِها ، لا ترَقَأُ دَمعَتُها ولا یَسکُنُ حُزنُها . ثُمَّ قامَ فَخَرَجَ . (1)

.

1- .حلیه الأولیاء : ج 1 ص 84 و 85 الرقم 4 ، الاستیعاب : ج 3 ص 209 الرقم 1875 ، مروج الذهب : ج 2 ص 433 کلاهما نحوه ؛ نهج البلاغه : الحکمه 77 ، الأمالی للصدوق : ص 724 ح 990 عن الأصبغ بن نباته وکلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 33 ص 250 ح 524 .

ص: 169

حلیه الأولیاء به نقل از ابو صالح :ضرار بن ضمره کنانی بر معاویه وارد شد . معاویه به او گفت : علی را برای من توصیف کن . او گفت : ای امیر مؤمنان! آیا مرا معذور نمی داری؟ گفت : نه ، معذورت نمی دارم . ضرار گفت : اگر گریزی نیست... ، خدا را گواه می گیرم در برخی حالات ، در حالی که شب ، پرده خود را فکنده بود و ستارگانِ آن فرو رفته بودند ، در محرابش و در حالی که ریشش را به دست گرفته بود ، از این سو به آن سو می رفت و چونان مار گزیده ای به خود می پیچید و مانند غم زدگان می گریست و گویی هم اینک صدای او را می شنوم که می گوید : «بار الها! بار الها!» . به درگاه او زاری می کرد و سپس خطاب به دنیا می فرمود : «مرا می فریبی، یا چشم به راه من هستی؟ دور است ، دور ! دیگری را بفریب . سه باره تو را طلاق داده ام . عمر تو کوتاه و محفلَت ناچیز است و خطرت به آسانی می رسد . آه! آه! از کمیِ توشه و دوری سفر و وحشت راه» . اشک معاویه بی اختیار بر ریشش فرو ریخت و با آستینش آنها را خشک می کرد و گریه، جماعت را گلوگیر کرده بود . معاویه گفت : آری ، ابو الحسن چنین بود . ای ضرار! شور و عشقت نسبت بدو چگونه است؟ ضرار گفت : شور و عشق زنی که تنها فرزندش را در دامانش سر ببرند، که اشک از دیده اش بند نمی آید و غمش آرام نمی گیرد . سپس برخاست و بیرون رفت .

.


ص: 170

الإمام الحسن علیه السلام :رَأَیتُ اُمّی فاطِمَهَ علیهاالسلام قامَت فی مِحرابِها لَیلَهَ جُمعَتِها ، فَلَم تَزَل راکِعَهً ساجِدَهً حَتَّی اتَّضَحَ عَمودُ الصُّبحِ ، وسَمِعتُها تَدعو لِلمُؤمِنینَ والمُؤمِناتِ وتُسَمّیهِم وتُکثِرُ الدُّعاءَ لَهُم ولا تَدعو لِنَفسِها بِشَیءٍ ، فَقُلتُ لَها : یا اُمّاه ، لِمَ لا تَدعینَ لِنَفسِکِ کَما تَدعینَ لِغَیرِکِ ؟ فَقالَت : یا بُنَیَّ ، الجارَ ثُمَّ الدّارَ . (1)

المناقب لابن شهرآشوب عن الحسن البصری :ما کانَ فی هذِهِ الاُمَّهِ أعبَدُ مِن فاطِمَهَ ، کانَت تَقومُ حَتّی تَوَرَّمَت قَدَماها . (2)

.

1- .علل الشرائع : ص 182 ح 1 عن عباده الکلینی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، دلائل الإمامه : ص 152 ح 65 عن عبّاد الکلبی عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، کشف الغمّه : ج 2 ص 94 ، بحار الأنوار : ج 89 ص 313 ح 19 نقلاً عن مصباح الأنوار وکلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام وفیها «لیله الجمعه» بدل «لیله جمعتها» .
2- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 3 ص 341 ، بحار الأنوار : ج 43 ص 76 ح 62 ؛ ربیع الأبرار : ج 2 ص 104 .

ص: 171

امام حسن علیه السلام :مادرم فاطمه علیهاالسلام را در شب جمعه در محراب دیدم که به عبادت ایستاده بود . او همچنان در رکوع بود تا روشنی بامداد بر آمد . شنیدم که او به مردان و زنان مؤمن دعا می کرد و آنها را نام می بُرد و برای آنها فراوان دعا می کرد ، در حالی که برای خود دعایی نمی کرد . به ایشان گفتم : مادر! چرا همان گونه که برای دیگران دعا می کنی ، برای خود دعا نمی کنی؟ فرمود : «فرزندم! نخست همسایه و سپس [ اهل ]خانه» .

المناقب، ابن شهرآشوب به نقل از حسن بصری :در میان این امّت ، عابدتر از فاطمه نبوده است . او آن قدر [ برای عبادت ]می ایستاد که دو پایش ورم می کرد .

.


ص: 172

تاریخ الطبری عن عبد اللّه بن الزّبیر لَمّا سَمِعَ بِمَقتَلِ الحُسَینِ علیه السلام :أمَا وَاللّهِ لَقَد قَتَلوهُ ! طَویلاً بِاللَّیلِ قِیامُهُ ، کَثیرا فِی النَّهارِ صِیامُهُ . (1)

تاریخ الیعقوبی :قیلَ لِعَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام : ما أقَلَّ وُلدَ أبیکَ! قالَ : العَجَبُ کَیفَ وُلِدتُ لَهُ ، إنَّهُ کانَ یُصَلّی فِی الیَومِ وَاللَّیلَهِ ألفَ رَکعَهٍ ، فَمَتی کانَ یَفرُغُ لِلنِّساءِ ؟ ! (2)

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام شَدیدَ الاِجتِهادِ فِی العِبادَهِ ؛ نَهارَهُ صائِمٌ ، ولَیلَهُ قائِمٌ ، فَأَضَرَّ ذلِکَ بِجِسمِهِ ، فَقُلتُ لَهُ : یا أبَه (3) ، کَم هذَا الدُّؤوبُ (4) ؟ ! فَقالَ : أتَحَبَّبُ إلی رَبّی لَعَلَّهُ یُزلِفُنی . (5)

عنه علیه السلام :کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام إذا أخَذَ کِتابَ عَلِیٍّ علیه السلام فَنَظَرَ فیهِ قالَ : مَن یُطیقُ هذا ؟ مَن یُطیقُ ذا ؟ قالَ : ثُمَّ یَعمَلُ بِهِ . وکانَ إذا قامَ إلَی الصَّلاهِ تَغَیَّرَ لَونُهُ حَتّی یُعرَفُ ذلِکَ فی وَجهِهِ ، وما أطاقَ أحَدٌ عَمَلَ عَلِیٍّ علیه السلام مِن وُلدِهِ مِن بَعدِهِ إلّا عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام . (6)

الأمالی للطوسی عن عمرو بن عبد اللّه بن هند الجملیّ عن الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ فاطِمَهَ بِنتَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ لَمّا نَظَرَت إلی ما یَفعَلُ ابنُ أخیها عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام بِنَفسِهِ مِنَ الدَّأبِ فِی العِبادَهِ أتَت جابِرَ بنَ عَبدِاللّهِ بنِ عَمرِو بنِ حِزامٍ الأَنصارِیَّ فَقالَت لَهُ : یا صاحِبَ رَسولِ اللّهِ ، إنَّ لَنا عَلَیکُم حُقوقا ، ومِن حَقِّنا عَلَیکُم أن إذا رَأَیتُم أحَدَنا یُهلِکُ نَفسَهُ اجتِهادا أن تُذَکِّروهُ اللّهَ وتَدعوهُ إلَی البُقیا عَلی نَفسِهِ ، وهذا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ بَقِیَّهُ أبیهِ الحُسَینِ قَدِ انخَرَمَ أنفُهُ وثَفِنَت جَبهَتُهُ ورُکَبتاهُ وراحَتاهُ ، دَأبا مِنهُ لِنَفسِهِ فِی العِبادَهِ . فَأَتی جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ بابَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام ، وبِالبابِ أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام فی اُغَیلِمَهٍ مِن بَنی هاشِمٍ قَدِ اجتَمَعوا هُناکَ ، فَنَظَرَ جابِرٌ إلَیهِ مُقبِلاً فَقالَ : هذِهِ مِشیَهُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وسَجِیَّتُهُ ، فَمَن أنتَ یا غُلامُ ؟ فَقالَ : أنَا مُحَمَّدُ بنُ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ ، فَبَکی جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ رضی الله عنه ، ثُمَّ قالَ : أنتَ وَاللّهِ الباقِرُ عَنِ العِلمِ حَقّاً ، اُدنُ مِنّی بِأَبی أنتَ واُمّی ، فَدَنا مِنهُ فَحَلَّ جابِرٌ إزارَهُ ووَضَعَ یَدَهُ فی صَدرِهِ فَقَبَّلَهُ وجَعَلَ عَلَیهِ خَدَّهُ ووَجهَهُ وقالَ لَهُ : اُقرِئُکَ عَن جَدِّکَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله السَّلامَ ، وقَد أمَرَنی أن أفعَلَ بِکَ ما فَعَلتُ ، وقالَ لی : یوشِکُ أن تَعیشَ وتَبقی حَتّی تَلقی مِن وُلدِی مَنِ اسمُهُ مُحَمَّدٌ یَبقَرُ العِلمَ بَقرا ، وقالَ لی : إنَّکَ تَبقی حَتّی تَعمی ثُمَّ یُکشَفُ لَکَ عَن بَصَرِکَ . ثُمَّ قالَ لی : اِیذَن لی عَلی أبیکَ . فَدَخَلَ أبو جَعفَرٍ عَلی أبیهِ فَأَخبَرَهُ الخَبَرَ وقالَ : إنَّ شَیخا بِالبابِ وقَد فَعَلَ بی کَیتَ وکَیتَ ، فَقالَ : یا بُنَیَّ ، ذلِکَ جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ . ثُمَّ قالَ : أمِن بَین وِلدانِ أهلِکَ قالَ لَکَ ما قالَ وفَعَلَ بِکَ ما فَعَلَ؟ قالَ : نَعَم ، [قالَ :] (7) إنّا للّهِِ ، إنَّهُ لَم یَقصُدکَ فیهِ بِسوءٍ ولَقَد أشاطَ بِدَمِکَ . (8) ثُمَّ أذِنَ لِجابِرٍ فَدَخَلَ عَلَیهِ ، فَوَجَدَهُ فی مِحرابِهِ قَد أنضَتهُ العِبادَهُ ، فَنَهَضَ عَلِیٌّ علیه السلام فَسَأَلَهُ عَن حالِهِ سُؤالاً حَفِیّا ثُمَّ أجلَسَهُ بِجَنبِهِ ، فَأَقبَلَ جابِرٌ عَلَیهِ یَقولُ : یَا بنَ رَسولِ اللّهِ ، أماعَلِمتَ أنَّ اللّهَ تَعالی إنَّما خَلَقَ الجَنَّهَ لَکُم ولِمَن أحَبَّکُم وخَلَقَ النّارَ لِمَن أبغَضَکُم وعاداکُم ، فَما هذَا الجَهدُ الَّذی کَلَّفتَهُ نَفسَکَ ؟ قالَ لَهُ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام : یا صاحِبَ رَسولِ اللّهِ ، أما عَلِمتَ أنَّ جَدّی رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قَد غَفَرَ اللّهُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأَخَّرَ فَلَم یَدَعِ الاِجتِهادَ لَهُ ، وتَعَبَّدَ بِأَبی هُوَ واُمّی حَتَّی انتَفَخَ السّاقُ ووَرِمَ القَدَمُ ، وقیلَ لَهُ : أتَفعَلُ هذا وقَد غُفِرَ لَکَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وما تَأَخَّرَ ؟ قالَ : أفَلا أکونُ عَبدا شَکورا ؟! فَلَمّا نَظَرَ جابِرٌ إلی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام ولَیسَ یُغنی فیهِ مِن قَولٍ یَستَمیلُهُ مِنَ الجَهدِ وَالتَّعَبِ إلَی القَصدِ قالَ لَهُ : یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، البُقیا عَلی نَفسِکَ ، فَإِنَّکَ لَمِن اُسرَهٍ بِهِم یُستَدفَعُ البَلاءُ وتُستَکشَفُ اللَأواءُ (9) وبِهِم تُستَمطَرُ السَّماءُ . فَقالَ : یا جابِرُ ، لا أزالُ عَلی مِنهاجِ أبَوَیَّ مُؤتَسِیا بِهِما صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِما حَتّی ألقاهُما . فَأَقبَلَ جابِرٌ عَلی مَن حَضَرَ فَقالَ لَهُم : وَاللّهِ ، ما أری فی أولادِ الأَنبِیاءِ مِثلَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ إلّا یوسُفَ بنَ یَعقوبَ علیهماالسلام . وَاللّهِ لَذُرِّیَّهُ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام أفضَلُ مِن ذُرِّیَّهِ یوسُفَ بنِ یَعقوبَ ، إنَّ مِنهُم لَمَن یَملَأُ الأَرضَ عَدلاً کَما مُلِئَت جَورا . (10)

.

1- .تاریخ الطبری : ج 5 ص 475 ، الکامل فی التاریخ : ج 2 ص 585 ، البدایه والنهایه : ج 8 ص 195 نحوه .
2- .تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 247 ، فلاح السائل : ص 470 ح 319 ، الملهوف : ص 154 (الهامش عن نسخه من المصدر) ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 201 وفیه «قیل لمحمّد بن علیّ بن الحسین علیهم السلام » ، بحار الأنوار : ج 82 ص 311 ح 17 ؛ العقد الفرید : ج 2 ص 343 .
3- .مضی علیّ بن الحسین علیه السلام فی عام خمسه و تسعین من الهجره ، و کان مولد جعفر بن محمّد علیه السلام سنه ثلاث و ثمانین من الهجره ، فکان مقامه مع جدّه اثنتی عشره سنه (راجع : تاریخ أهل بیت علیهم السلام : ص 77 و 81 ؟؟؟؟) .
4- .دأب فی العمل : إذا جدَّ وتَعِب (النهایه : ج 2 ص 95 «دأب») .
5- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 155 عن معتب ، بحار الأنوار : ج 46 ص 91 ح 78 .
6- .الکافی : ج 8 ص 163 ح 172 عن سلمه بیّاع السابریّ وحفص بن البختری عبد الرحمن بن الحجّاج ، وسائل الشیعه : ج 1 ص 63 ح 200 ، وراجع : المناقب لابن شهرآشوب : ج 2 ص 20 .
7- .إضافه من عندنا یقتضیها السیاق .
8- .أی عمل فی هلاکک (اُنظر : لسان العرب : ج 7 ص 338 «شیط») .
9- .الّلأْواءُ : المشقّه والشدّه (لسان العرب : ج 15 ص 238 «لأی») .
10- .الأمالی للطوسی : ص 636 ح 1314 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 148 من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام نحوه ، بشاره المصطفی : ص 66 عن عمر بن عبداللّه بن هند الجملیّ عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 46 ص 60 ح 18 .

ص: 173

تاریخ الطبری به نقل از عبد اللّه بن زبیر ، چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنید :هان! به خدا سوگند ، او را کشتند ؛ کسی را که در شب ، زمانی دراز به عبادت می ایستاد و در روز ، فراوان روزه می گرفت!

تاریخ الیعقوبی :به علی بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام گفته شد : فرزندان پدر تو، چه اندک اند! فرمود : «شگفت از آن که خودِ من، چگونه برای او زاده شدم! او در شبانه روز ، هزار رکعت نماز می گزارد . پس کِی به زنان می رسید؟!».

امام صادق علیه السلام :علی بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام در عبادت ، سختکوش بود ، روزش را روزه می داشت و شبش را به عبادت می ایستاد . پس این کار به پیکر او آسیب رساند . به او گفتم : ای پدر! این همه تلاش برای چه؟ فرمود : «به درگاه خدایم اظهار محبّت می کنم . شاید مرا به خود، نزدیک کند» .

امام صادق علیه السلام :علی بن الحسین علیه السلام هنگامی که کتاب علی علیه السلام را ستاند ، در آن نگریست و فرمود : «چه کسی چنین توانی دارد؟ چه کسی چنین توانی دارد؟» . علی بن الحسین علیه السلام از آن پس بِدان عمل می کرد و هر گاه برای نماز بر می خاست ، رنگش دگرگون می شد تا آن جا که در چهره اش نمایان می گشت و هیچ کس در میان فرزندان علی علیه السلام ، جز علی بن الحسین علیه السلام توان عمل او را نداشت .

الأمالی، طوسی به نقل از عمرو بن عبد اللّه بن هند جملی، در باره امام باقر علیه السلام :چون فاطمه دختر علی بن ابی طالب علیه السلام ، سختکوشیِ پسر برادرش علی بن الحسین علیه السلام را در عبادت دید ، نزد جابر بن عبد اللّه بن عمرو بن حزام انصاری آمد و به او گفت : ای صحابی پیامبر خدا! ما بر شما حقوقی داریم و از حقّ ما بر شما این است که هر گاه شما یکی از ما را دیدید که با سختکوشی ، خود را نابود می کند ، خدا را به او یاد آورید و از او بخواهید جانش را حفظ کند . این ، علی بن الحسین است که از سختکوشی در عبادت ، بینی اش ترک برداشته و پیشانی و زانوان و دو کف دستش پینه بسته است . جابر بن عبد اللّه به درِ خانه علی بن الحسین علیه السلام رفت و بر کنارِ در ، امام باقر را در میان جمعی نوجوان از بنی هاشم دید که در آن جا گرد آمده بودند . جابر در حالی که به آن سو می رفت ، بدو نگریست و گفت : این راه رفتن و خوی پیامبر خداست . ای نوجوان! تو کیستی؟ فرمود : «من محمّد بن علی بن الحسین هستم» . جابر بن عبد اللّه گریست و آن گاه گفت : به خدا ، تو به حق، شکافنده علم هستی . نزدیک من آی ، پدرم و مادرم فدای تو باد! امام علیه السلام نزدیک او رفت . جابر جامه اش را گشود و دست ایشان را بر سینه اش گذاشت و آن را بوسید و چهره اش را بر دست و چهره امام علیه السلام نهاد و به ایشان گفت : سلامِ نیایَت ، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را به تو می رسانم . او به من دستور داده است که سلامش را به تو برسانم. پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود : «باشد که تو آن قدر زندگی کنی و باقی باشی تا فرزندی از فرزندان مرا دیدار کنی که نامش محمّد است و علم را به کمال می شکافد» . پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود : «تو آن قدر زنده خواهی ماند که کور شوی و سپس نور به دیدگانت باز گردد» . امام باقر علیه السلام فرمود : «او به من گفت : از پدرت اجازه بگیر تا به دیدارش روم» . امام باقر علیه السلام بر پدرش وارد شد و او را آگاه کرد و فرمود : پیرمردی بر درِ خانه است که با من چنین و چنان کرد . امام [زین العابدین] علیه السلام فرمود : «فرزندم! او جابر بن عبد اللّه است» و سپس فرمود : «آیا او از میان کودکانِ خویشانت، تنها به تو چنین گفت و با تو چنین کرد؟» . امام باقر علیه السلام فرمود : «آری» . [امام زین العابدین علیه السلام فرمود :] «ما از آنِ خداییم . او قصد سویی به تو نکرده است ؛ امّا [به سبب شناساندن ارج تو] در خون تو کوشیده است» . امام زین العابدین علیه السلام به جابر اجازه داد. او وارد شد و امام علیه السلام را در محرابش دید که عبادت ، او را فرسوده است . امام علیه السلام برخاست و با گرمی از حال او پرسش کرد و او را در کنار خود نشاند . جابر به ایشان روی کرد و گفت : ای فرزند پیامبر خدا! آیا نمی دانید که خداوند ، بهشت را برای شما و دوستداران شما آفریده و آتش را برای بدخواهان و دشمنان شما خلق کرده است؟! پس این همه تلاش که خود را بدان ملزم کرده ای ، چیست؟ امام زین العابدین علیه السلام به او فرمود : «ای صحابی پیامبر خدا! آیا نمی دانی که خداوند، گناهان گذشته و آینده نیای مرا بخشوده بود ؛ ولی پیامبر صلی الله علیه و آله ، سختکوشی در راه خدا را کنار ننهاد و همچنان عبادتش می کرد پدر و مادرم فدای او باد تا آن که ساق و کف پاهایش ورم کرد ؟ به ایشان صلی الله علیه و آله گفته شد : آیا چنین می کنی و حال آن که خداوند ، گناهان گذشته وآینده ات را بخشوده است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ فرمود : آیا بنده ای شکرگزار نباشم؟! » . چون جابر به امام زین العابدین علیه السلام نگریست و دید که سخن او در منصرف کردن امام از سختکوشی و اعمال طاقت فرسا و راضی کردن ایشان به میانه روی سودی ندارد ، به ایشان گفت : ای فرزند پیامبر خدا! خود را حفظ کن که تو از خاندانی هستی که در پرتو وجود آنها بلا دفع می شود و سختی [و مشقّت] برطرف می گردد و آسمان از برای ایشان باران می بارد . امام علیه السلام فرمود : «ای جابر! من همچنان بر شیوه پدر و نیای خود خواهم بود و آن دو که درودهای خدا بر آن دو باد را الگوی خود می دانم تا دیدارشان کنم» . جابر ، روی به حاضران کرد و گفت : به خدا سوگند ، من در میان فرزندان پیامبران ، همچون علی بن الحسین (زین العابدین) ندیده ام ، مگر یوسف بن یعقوب علیه السلام . به خدا سوگند ، ذریّه علی بن الحسین علیه السلام از ذریّه یوسف بن یعقوب برترند . از آنهاست کسی که زمین را از داد می آکَند ، آن گونه که از ستم آکنده شده است.

.


ص: 174

. .


ص: 175

. .


ص: 176

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ أبی رضی الله عنه یُصَلّی فی جَوفِ اللَّیلِ ، فَیَسجُدُ السَّجدَهَ فَیُطیلُ حَتّی نَقولُ : إنَّهُ راقِدٌ . (1)

.

1- .قرب الإسناد : ص 5 ح 15 عن مسعده بن صدقه ، بحار الأنوار : ج 87 ص 197 ح 4 .

ص: 177

امام صادق علیه السلام :پدرم در دل شب، نماز می گزارد و آن قدر ، سجده را طولانی می گردانْد که ما گمان می کردیم خوابیده است .

.


ص: 178

عنه علیه السلام :إنّی کُنتُ اُمَهِّدُ لِأَبی فِراشَهُ فَأَنتَظِرُهُ حَتّی یَأتِیَ ، فَإِذا أوی إلی فِراشِهِ ونامَ قُمتُ إلی فِراشی . وإنَّهُ أبطَأَ عَلَیَّ ذاتَ لَیلَهٍ فَأَتَیتُ المَسجِدَ فی طَلَبِهِ ، وذلِکَ بَعدَما هَدَأَ النّاسُ ، فَإِذا هُوَ فِیالمَسجِدِ ساجِدٌ ولَیسَ فِی المَسجِدِ غَیرُهُ ، فَسَمِعتُ حَنینَهُ وهُوَ یَقولُ : سُبحانَکَ اللّهُمَّ! أنتَ رَبّی حَقّا حَقّا ، سَجَدتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّدا ورِقّا ، اللّهُمَّ إنَّ عَمَلی ضَعیفٌ فَضاعِفهُ لی ، اللّهُمَّ قِنی عَذابَکَ یَومَ تَبعَثُ عِبادَکَ ، وتُب عَلَیَّ إنَّکَ أنتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ . (1)

عنه علیه السلام :کانَ أبی علیه السلام کَثیرَ الذِّکرِ ، لَقَد کُنتُ أمشی مَعَهُ وإنَّهُ لَیَذکُرُ اللّهَ ، وآکُلُ مَعَهُ الطَّعامَ وإنَّهُ لَیَذکُرُ اللّهَ ، ولَقَد کانَ یُحَدِّثُ القَومَ وما یَشغَلُهُ ذلِکَ عَن ذِکرِ اللّهِ ، وکُنتُ أری لِسانَهُ لازِقا بِحَنَکِهِ یَقولُ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ» ، وکانَ یَجمَعُنا فَیَأمُرُنا بِالذِّکرِ حَتّی تَطلُعَ الشَّمسُ ، ویَأمُرُ بِالقِراءَهِ مَن کان یَقرَأُ مِنّا ، ومَن کانَ لا یَقرَأُ مِنّا أمَرَهُ بِالذِّکرِ . (2)

تهذیب الکمال عن یحیی بن الحسن العلویّ :کانَ موسَی بنُ جَعفَرٍ علیه السلام یُدعَی العَبدَ الصّالِحَ مِن عِبادَتِهِ وَاجتِهادِهِ . رَوی أصحابُنا أنَّهُ دَخَلَ مَسجِدَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَسَجَدَ سَجدَهً فی أوَّلِ اللَّیلِ ، فَسَمِعَ وهُوَ یَقولُ فی سُجودِهِ : «عَظُمَ الذَّنبُ عِندی فَلیَحسُنِ العَفوُ مِن عِندَکَ ، یا أهلَ التَّقوی ویا أهلَ المَغفِرَهِ» ، فَجَعَلَ یُرَدِّدُها حَتّی أصبَحَ . (3)

الکافی عن حفص :ما رَأَیتُ أحَدا أشَدَّ خَوفا عَلی نَفسِهِ مِن موسَی بنِ جَعفَرٍ علیه السلام ولا أرجَی النّاسِ مِنهُ ، وکانَت قِراءَتُهُ حُزنا ، فَإِذا قَرَأَ فَکَأَنَّهُ یُخاطِبُ إنسانا . (4)

.

1- .الکافی : ج 3 ص 323 ح 9 عن إسحاق بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 46 ص 301 ح 45 .
2- .الکافی : ج 2 ص 499 ح 1 ، عدّه الداعی : ص 233 کلاهما عن ابن القدّاح ، بحار الأنوار : ج 46 ص 297 ح 29 .
3- .تهذیب الکمال : ج 29 ص 44 الرقم 6247 ، تاریخ بغداد : ج 13 ص 27 الرقم 6987 ، سیر أعلام النبلاء : ج 6 ص 271 الرقم 118 ؛ دلائل الإمامه : ص 310 ذیل ح 260 وفیه «الذنب من عبدک» بدل «الذنب عندی» وراجع : المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 318 .
4- .الکافی : ج 2 ص 606 ح 10 ، بحار الأنوار : ج 48 ص 111 ح 18 .

ص: 179

امام صادق علیه السلام :من بستر پدرم را می گستردم و منتظر آمدنش می ماندم . پس هر گاه در بسترش جای می گرفت و می خوابید ، من نیز به بستر خود می رفتم . شبی او دیر کرد و من در جستجوی او به مسجد رفتم و این، در حالی بود که مردم خوابیده بودند . ناگاه او را در مسجد یافتم که به سجده رفته و در مسجد کسی جز او نبود . ناله او را شنیدم که می گفت : «پاک هستی بار الها! بی شک و تردید ، تو خدای پاک منی . خدایا! در برابر تو از سرِ تعبّد و بندگی، به سجده افتاده ام . خدایا! عمل من، ناچیز است . پس آن را برای من دو چندان کن! خدایا! مرا از عذابِ روزی که بندگانت را بر می انگیزی ، حفظ کن ، و توبه ام را بپذیر که تو توبه پذیر و مهرورزی» .

امام صادق علیه السلام :پدرم فراوان ذکر می گفت . من با او راه می رفتم ، در حالی که او ذکر خدا بر لب داشت و با او غذا می خوردم ، در حالی که او خدا را یاد می آورد . او با مردم سخن می گفت و این هم ، او را از ذکر خدا، باز نمی داشت . زبان او را می دیدم که از ذکر «لا إله إلّا اللّه » ، به سقف دهانش چسبیده بود . او ما را گرد می آورد و از ما می خواست تا بر آمدن آفتاب، ذکر بگوییم . هر که را از ما [که می توانست] قرائت کند ، دستور قرائت قرآن می داد و به هر که قرائت نمی کرد ، دستور ذکر می داد .

تهذیب الکمال به نقل از یحیی بن حسن علوی :امام کاظم علیه السلام به سبب عبادت و سختکوشی ، «عبد صالح» نامیده می شد . اصحاب ما روایت کرده اند که ایشان داخل مسجد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شد و در آغاز شب ، سجده ای کرد و شنیده می شد که در سجده اش می فرمود : «گناه من، بزرگ گشته است . پس گذشت تو باید نیکو گردد ، ای اهل تقوا و ای اهل گذشت!» . ایشان این جمله را آن قدر تکرار کرد تا صبح شد .

الکافی به نقل از حفص :من هیچ کس را ندیدم که از امام کاظم علیه السلام بر خویش هراسان تر باشد و در میان مردم از او امیدوارتر هم ندیدم . تلاوت قرآن او، با اندوه همراه بود و هر گاه قرآن تلاوت می کرد ، گویی با انسانی سخن می گفت .

.


ص: 180

عیون أخبار الرضا علیه السلام عن الثّوبانی :کانَت لِأَبِی الحَسَنِ موسَی بنِ جَعفَرٍ علیه السلام ، بِضعَ عَشرَهَ سَنَهً ، کُلَّ یَومٍ سَجدَهٌ بَعدَ انقِضاضِ الشَّمسِ إلی وَقتِ الزَّوالِ ، فَکانَ هارونُ رُبَّما صَعِدَ سَطحا یُشرِفُ مِنهُ عَلَی الحَبسِ الَّذی حَبَسَ فیهِ أبَا الحَسَنِ علیه السلام ، فَکانَ یَری أبَا الحَسَنِ علیه السلام ساجِدا ، فَقالَ لِلرَّبیعِ : یا رَبیعُ ، ما ذاکَ الثَّوبُ الَّذی أراهُ کُلَّ یَومٍ فی ذلِکَ المَوضِعِ ؟ فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، ما ذاکَ بِثَوبٍ وإنَّما هُوَ موسَی بنُ جَعفَرٍ ، لَهُ کُلَّ یَومٍ سَجدَهٌ بَعدَ طُلوعِ الشَّمسِ إلی وَقتِ الزَّوالِ . قالَ الرَّبیعُ : فَقالَ لی هارونُ : أما إنَّ هذا مِن رُهبانِ بَنی هاشِمٍ . قُلتُ : فَما لَکَ قَد ضَیَّقتَ عَلَیهِ فِی الحَبسِ ؟! قالَ : هَیهاتَ ، لابُدَّ مِن ذلِکَ ! (1)

عیون أخبار الرضا علیه السلام عن عبد السلام بن صالح الهرویّ :جِئتُ إلی بابِ الدّارِ الَّتی حُبِسَ فیهَا الرِّضا علیه السلام بِسَرَخسَ وقَد قُیِّدَ علیه السلام ، فَاستَأذَنتُ عَلَیهِ السَّجّانَ فَقالَ : لا سَبیلَ لَکَ إلَیهِ ، قُلتُ : ولِمَ ؟ قالَ : لِأَنَّهُ رُبَّما صَلّی فی یَومِهِ ولَیلَتِهِ ألفَ رَکعَهٍ ، وإنَّما یَنفَتِلُ مِن صَلاتِهِ ساعَهً فی صَدرِ النَّهارِ وقَبلَ الزَّوالِ وعِندَ اصفِرارِ الشَّمسِ ، فَهُوَ فی هذِهِ الأَوقاتِ قاعِدٌ فی مُصَلّاهُ ویُناجی رَبَّهُ . (2)

6 / 4 3صَلاتُهُمرسول اللّه صلی الله علیه و آله :جُعِلَ قُرَّهُ عَینی فِی الصَّلاهِ . (3)

.

1- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 95 ح 14 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 318 عن الیونانی وفیه صدره إلی «بعد انقضاض الشمس إلی وقت الزوال» ، بحار الأنوار : ج 48 ص 220 ح 24 .
2- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 183 ح 6 ، بحار الأنوار : ج 49 ص 91 ح 5 .
3- .الکافی : ج 5 ص 321 ح 7 عن بکار بن کردم عن الإمام الصادق علیه السلام و ح 9 عن عمر بن یزید عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، الخصال : ص 165 ح 217 و 218 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 82 ص 193 ؛ سنن النسائی : ج 7 ص 62 وفیه «جعلت» بدل «جعل» ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 256 ح 12295 ، کنز العمّال : ج 7 ص 287 ح 18912 نقلاً عن الطبرانی والثلاثه الأخیره عن أنس .

ص: 181



6 / 4 - 3 نماز اهل بیت علیهم السلام
عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از ثوبانی :امام کاظم علیه السلام بیش از ده سال بود که هر روز ، پس از طلوع خورشید تا وقت زوال به سجده می افتاد . گاهی هارون الرشید به بام می رفت و از آن جا به محبسی مشرِف می شد که امام کاظم علیه السلام را در آن زندانی کرده بود و او را در حال سجده می دید . روزی به ربیع گفت : ای ربیع! این جامه ای که همه روزه در آن جا می بینم ، چیست؟ ربیع گفت : یا امیر المؤمنین! این جامه نیست ؛ موسی بن جعفر است که همه روزه پس از طلوع خورشید تا هنگام زوال ، به سجده می افتد . ربیع گفت : هارون به من گفت : این مرد، از راهبان بنی هاشم است . گفتم : پس چرا در زندان ، بر او تنگ می گیری؟ گفت : هیهات! گزیری از این کار نیست .

عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از عبد السلام بن صالح هروی :در سرخس به درِ خانه ای رفتم که امام رضا علیه السلام را در آن محبوس کرده و به بندش کشیده بودند . از زندانبان اجازه ورود خواستم . او گفت : نمی توانی او را دیدار کنی . گفتم : چرا؟ گفت : زیرا او گاه ، در شبانه روز هزار رکعت نماز می گزارد . فقط در اوّل روز و قبل از زوال ظهر و هنگام زردی آفتاب ، ساعتی از نماز دست می کشد و در این هنگام ، در مصلّای خود نشسته است و با خدایش مناجات می کند .

6 / 4 3نماز اهل بیت علیهم السلامپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :روشنیِ دیده من ، در نماز، نهاده شده است .

.


ص: 182

تاریخ بغداد عن عبد اللّه بن مسعود :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لا یَکونُ ذاکِرینَ إلّا کانَ مَعَهُم ، ولا مُصَلّینَ (1) إلّا کانَ أکثَرَهُم صَلاهً . (2)

المعجم الکبیر عن فضاله بن عبید :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إذا نَزَلَ مَنزِلاً فی سَفَرٍ أو دَخَلَ بَیتَهُ لَم یَجلِس حَتّی یَرکَعَ رَکعَتَینِ . (3)

عدّه الداعی عن عائشه :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یُحَدِّثُنا ونُحَدِّثُهُ ، فَإِذا حَضَرَتِ الصَّلاهُ فَکَأَنَّهُ لَم یَعرِفنا ولَم نَعرِفهُ . (4)

سنن النسائی عن مطرّف عن أبیه :أتَیتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله وهُوَ یُصَلّی ولِجَوفِهِ أزیزٌ (5) کَأَزیزِ المِرجَلِ . (6)

فلاح السائل عن جعفر بن علیّ القمّی فی کتابِ زُهدِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله :إنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کانَ إذا قامَ إلَی الصَّلاهِ کَأَنَّهُ ثَوبٌ مُلقیً . (7)

.

1- .فی حلیه الأولیاء : «ذاکرون ... مصلّون» وفی کنز العمّال : «فی المصلّین ... فی الذاکرین» بدل : «ذاکرین ... مصلّین» .
2- .تاریخ بغداد : ج 10 ص 94 الرقم 5213 ، حلیه الأولیاء : ج 7 ص 112 الرقم 395 ، تاریخ دمشق : ج 4 ص 153 ، کنز العمّال : ج 7 ص 56 ح 17931 .
3- .المعجم الکبیر : ج 18 ص 300 ح 770 ، مسند الشامیّین : ج 3 ص 243 ح 2176 ، حلیه الأولیاء : ج 5 ص 148 الرقم 314 ، سبل الهدی والرشاد : ج 7 ص 423 ، کنز العمّال : ج 7 ص 100 ح 18156 .
4- .عدّه الداعی : ص 139 ، عوالی اللآلی : ج 1 ص 324 ح 61 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 400 ح 72 ؛ شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 10 ص 206 عن اُمّ سلمه .
5- .أزیزٌ : أی خنین من ا لخوف ، وهو صوت البکاء . وقیل : هو أن یجیش جوفه ویغلی بالبکاء (النهایه : ج 1 ص 45 «أزز») .
6- .سنن النسائی : ج 3 ص 13 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 500 ح 16317 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 396 ح 971 کلاهما نحوه ؛ الخصال : ص 282 ذیل ح 27 ، الاحتجاج : ج 1 ص 519 عن الإمام علیّ علیه السلام وکلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 17 ص 257 ح 4 .
7- .فلاح السائل : ص 289 ح 183 ، مستدرک الوسائل : ج 4 ص 93 ح 4216 نقلاً عن جعفر بن أحمد القمّی فی کتاب زهد النبیّ صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 84 ص 248 ح 39 و راجع : المصنّف لعبد الرزّاق : ج 2 ص 265 ح 3303 .

ص: 183

تاریخ بغداد به نقل از عبد اللّه بن مسعود :ذکر گویانی نبودند ، مگر آن که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هم همراه آنها بود و نمازگزارانی نبودند ، مگر آن که پیامبر صلی الله علیه و آله در میان آنان بیش از همه نماز می گزارْد .

المعجم الکبیر به نقل از فضاله بن عبید :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هر گاه در سفر به سرایی در می آمد یا به خانه خود وارد می شد ، نمی نشست ، مگر آن که دو رکعت نماز می گزارْد .

عدّه الداعی به نقل از عایشه :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با ما سخن می گفت و ما نیز با او سخن می گفتیم ؛ ولی همین که هنگام نماز می رسید ، دیگر گویی نه او ما را می شناخت و نه ما او را می شناختیم . (1)

سنن النسائی به نقل از مطرّف، از پدرش :خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدم ، در حالی که مشغول نماز بود و درونش چونان دیگی در جوش بود .

فلاح السائل به نقل از جعفر بن علی قمی، در کتاب زهد النبیّ صلی الله علیه و آله :پیامبر صلی الله علیه و آله هر گاه برای نماز بر می خاست ، گویی جامه ای بود که در گوشه ای افکنده بودند .

.

1- .در عوالی اللآلی ، در پایان حدیث آمده است : از همه چیز بریده بود و تنها به خدا مشغول بود .

ص: 184

الإمام الباقر علیه السلام عن جابر بن عبد اللّه :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لا یُؤَخِّرُ الصَّلاهَ لِطَعامٍ ولا لِغَیرِهِ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لا یُؤثِرُ عَلی صَلاهِ المَغرِبِ شَیئا إذا غَرَبَتِ الشَّمسُ حَتّی یُصَلِّیَها (2) . (3)

مسند ابن حنبل عن مطرّف بن عبد اللّه بن الشّخّیر :صَلَّیتُ أنَا وعِمرانُ بنُ حُصَینٍ بِالکوفَهِ خَلفَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ ، فَکَبَّرَ بِنا هذَا التَّکبیرَ حینَ یَرکَعُ وحینَ یَسجُدُ ، فَکَبَّرَهُ کُلَّهُ ، فَلَمَّا انصَرَفنا قالَ لی عِمرانُ : ما صَلَّیتُ مُنذُ حینٍ أو قالَ : مُنذُ کَذا وکَذا أشبَهَ بِصَلاهِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله مِن هذِهِ الصَّلاهِ ؛ یَعنی صَلاهَ عَلِیٍّ علیه السلام . (4)

کشف الیقین :کانَ [الإمامُ عَلِیُّ علیه السلام ] یَوما فی حَربِ صِفّینَ مُشتَغِلاً بِالحَربِ وَالقِتالِ ، وکانَ مَعَ ذلِکَ بَینَ الصَّفَّینِ یُراقِبُ الشَّمسَ ، فَقالَ لَهُ ابنُ عَبّاسٍ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، ما هذَا الفِعلُ ؟ فَقالَ أنظُرُ إلَی الزَّوالِ حَتّی نُصَلِّیَ ، فَقالَ لَهُ ابنُ عَبّاسٍ : هَل هذا وَقتُ (ال)صَّلاهِ ؟! إنَّ عِندَنا لَشُغلاً بِالقِتالِ عَنِ الصَّلاهِ ! فَقالَ لَهُ علیه السلام : فَعَلی ما نُقاتِلُهُم ؟! إنَّما نُقاتِلُهُم عَلَی الصَّلاهِ . (5)

.

1- .السنن الکبری : ج 3 ص 105 ح 5043 ، سنن أبی داود : ج 3 ص 345 ح 3758 وفیه «قال ... لا تؤخّر» بدل «کان ... یؤخّر» ، سنن الدار قطنی : ج 1 ص 260 ح 12 ، تهذیب الکمال : ج 26 ص 543 الرقم 5650 کلّها عن محمّد بن میمون عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلامعن جابر ، سبل الهدی والرشاد : ج 8 ص 76 ، کنز العمّال : ج 7 ص 521 ح 20056 .
2- .فی المصدر «یصلّها» ، والصحیح ما أثبتناه .
3- .علل الشرائع : ص 350 ح 5 عن لیث ، بحار الأنوار : ج 83 ص 66 ح 31 ، وراجع : تنبیه الخواطر : ج 2 ص 78 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 200 ح 19881 ، المعجم الکبیر : ج 18 ص 117 ح 230 نحوه ، المصنّف لعبد الرزاق : ج 2 ص 63 ح 2498 ، فتح الباری : ج 2 ص 271 ح 786 ، عمده القاری : ج 6 ص 59 کلاهما نحوه .
5- .کشف الیقین : ص 144 ح 140 ، منهاج الکرامه : ص 161 ، نهج الحقّ : ص 247 کلاهما نحوه ، إرشاد القلوب : ص 217 ، بحار الأنوار : ج 83 ص 23 ح 43 .

ص: 185

امام باقر علیه السلام به نقل از جابر بن عبد اللّه :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نماز را نه برای غذا و نه برای چیز دیگری به تأخیر نمی انداخت .

امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که خورشید غروب می کرد ، هیچ چیز را بر نماز مغرب ترجیح نمی داد تا آن که آن را به جای می آورد .

مسند ابن حنبل به نقل از مطرّف بن عبد اللّه بن شخّیر :من و عمران بن حُصَین ، پشت سر علی بن ابی طالب علیه السلام در کوفه نماز گزاردیم . ایشان هنگام رکوع و سجود و همواره در طول نماز ، چنان تکبیرهایی می گفت که چون باز گشتیم ، عمران گفت : از مدّت ها پیش یا گفت : از فلان وقت نمازی نخوانده بودم که از این نماز یعنی نماز علی علیه السلام به نماز پیامبر صلی الله علیه و آله ، شبیه تر باشد.

کشف الیقین :[امام علی علیه السلام ] در جنگ صفّین که به جنگ و نبرد مشغول بود ، در میانه جنگ، خورشید را زیر نظر داشت . ابن عبّاس به او گفت : یا امیر مؤمنان! چه می کنی؟ فرمود : «می نگرم که چه هنگام ، زوال ظهر می شود تا نماز بگزاریم» . ابن عبّاس به ایشان گفت: آیا حالا وقت نماز است؟! جنگ ، ما را از نماز باز داشته است . فرمود : «ما چرا با آنها می جنگیم؟! ستیز ما با آنها بر سر نماز است» .

.


ص: 186

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَرکَعُ فَیَسیلُ عَرَقُهُ حَتّی یَطَأَ فی عَرَقِهِ مِن طولِ قِیامِهِ . (1)

المناقب لابن شهرآشوب :روی أنَّهُ کانَ عَلِیٌّ علیه السلام إذا حَضَرَهُ وَقتُ الصَّلاهِ تَلَوَّنَ وتَزَلزَلَ ، فَقیلَ لَهُ : ما لَکَ ؟ فَیَقولُ : جاءَ وَقتُ أمانَهٍ عَرَضَهَا اللّهُ تَعالی عَلَی السَّماواتِ وَالأَرضِ وَالجِبالِ فَأَبَینَ أن یَحمِلنَها وحَمَلَهَا الإِنسانُ ، فی ضَعفی ، فَلا أدری اُحسِنُ إذا ما حَمَلتُ أم لا . (2)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :أمَّا ابنَتی فاطِمَهُ ... مَتی قامَت فی مِحرابِها بَینَ یَدَی رَبِّها جَلَّ جَلالُهُ ، زَهَرَ نورُها لِمَلائِکَهِ السَّماءِ کَما یَزهَرُ نورُ الکَواکِبِ لِأَهلِ الأَرضِ ، ویَقولُ اللّهُ عز و جللِمَلائِکَتِهِ : یا مَلائِکَتِی ، اُنظُروا إلی أمَتی فاطِمَهَ سَیِّدَهِ إمائی قائِمَهً بَینَ یَدَیَّ تَرتَعِدُ فَرائِصُها مِن خیفَتی ، وقَد أقبَلَت بِقَلبِها عَلی عِبادَتی . (3)

عدّه الدّاعی :کانَت فاطِمَهُ علیهاالسلام تَنهَجُ فِی الصَّلاهِ مِن خیفَهِ اللّهِ تَعالی . (4)

الإمام زین العابدین علیه السلام :إنَّ الحَسَنَ بنَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام کانَ أعبَدَ النّاسِ فی زَمانِهِ وأزهَدَهُم وأفضَلَهُم ، وکانَ إذا حَجَّ حَجَّ ماشِیا ، ورُبَّما مَشی حافِیا ، وکانَ إذا ذَکَرَ المَوتَ بَکی ، وإذا ذَکَرَ القَبرَ بَکی ، وإذا ذَکَرَ البَعثَ وَالنُّشورَ بَکی ، وإذا ذَکَرَ المَمَرَّ عَلَی الصِّراطِ بَکی ، وإذا ذَکَرَ العَرضَ عَلَی اللّهِ تَعالی ذِکرُهُ شَهَقَ شَهقَهً یُغشی عَلَیهِ مِنها ، وکانَ إذا قامَ فی صَلاتِهِ تَرتَعِدُ فَرائِصُهُ بَینَ یَدَی رَبِّهِ عز و جل ، وکانَ إذا ذَکَرَ الجَنَّهَ وَالنّارَ اضطَرَبَ اضطِرابَ السَّلیمِ ، وسَأَلَ اللّهَ تَعالی الجَنَّهَ وتَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النّارِ . وکانَ علیه السلام لا یَقرَأُ مِن کِتابِ اللّهِ عز و جل : «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ» إلّا قالَ : «لَبَّیکَ اللّهُمَّ لَبَّیکَ» ، ولَم یُرَ فی شَیءٍ مِن أحوالِهِ إلّا ذاکِرا للّهِِ سُبحانَهُ . (5)

.

1- .فلاح السائل : ص 213 ح 123 ، مستدرک الوسائل : ج 4 ص 440 ح 5114 نقلاً عن أبی جعفر بن بابویه فی کتاب «زهد مولانا علیّ بن أبی طالب علیه السلام » وکلاهما عن أبی الصباح ، بحار الأنوار : ج 85 ص 110 ح 20 .
2- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 2 ص 124 ، عوالی اللآلی : ج 1 ص 324 ح 62 نحوه ولیس فیه ذیله من «وحملها الإنسان» ، بحار الأنوار : ج 41 ص 17 ح 10 .
3- .الأمالی للصدوق : ص 175 ح 178 ، الفضائل : ص 9 ، بشاره المصطفی : ص 198 کلاهما نحوه وکلّها عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 28 ص 38 ح 1 .
4- .عدّه الدّاعی : ص 139 ، أعلام الدین : ص 247 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 400 ح 72 .
5- .الأمالی للصدوق : ص 244 ح 262 ، فلاح السائل : ص 469 ح 318 ، عدّه الدّاعی : ص 139 ولیس فیه ذیله من «وکان علیه السلام لا یقرأ» وکلّها عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 43 ص 331 ح 1 .

ص: 187

امام صادق علیه السلام :علی علیه السلام آن قدر رکوع خود را ادامه می داد که عرقش روان می شد، تا جایی که در عرق خود ، گام می نهاد .

المناقب، ابن شهرآشوب :روایت شده است: هنگامی که وقت نماز می رسید ، رنگ علی علیه السلام دگرگون می شد و به لرزه می افتاد . به ایشان گفته شد : تو را چه می شود؟ فرمود : «هنگام [ ادای ]امانتی رسیده است که خداوند متعال ، آن را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کرد و آنها از به دوش کشیدنش ابا ورزیدند و آدمی ، آن را به دوش کشید و من با ناتوانی ام نمی دانم که آیا می توانم این بار را به خوبی حمل کنم یا نه» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّا دخترم فاطمه... آن گاه که در محرابش در برابر خداوند جلیل خود می ایستد ، نور او برای فرشتگان آسمان، چنان پیدا بود که درخشش اخترانْ برای زمینیان پیداست و خداوند ، به فرشتگانش می فرماید : ای فرشتگان من! به کنیزم فاطمه ، سَرور کنیزان من ، بنگرید که چگونه در برابر من ایستاده ، شانه هایش از بیم من ، به لرزه افتاده و از صمیم دل ، به عبادت من روی آورده است .

عدّه الداعی :فاطمه علیهاالسلام در نماز ، از ترس خدای متعال ، نفس نفس می زد .

امام زین العابدین علیه السلام :حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام در زمان خود، از همه عابدتر ، زاهدتر و بافضلیت تر بود و هر گاه حج می رفت ، پیاده و چه بسا پابرهنه می رفت و هر گاه مرگ و گور را به خاطر می آورْد ، می گریست و هر گاه رستاخیز و زنده شدن را از نظر می گذراند ، اشک از دیده می ریخت و هر گاه گذر از صراط را در اندیشه می آورد، گریان می شد و هر گاه عرضه [اعمال] را به خدای متعال به یاد می آورد ، فریادی می کشید که از آن ، بیهوش می شد و هر گاه به نماز بر می خاست ، شانه هایش در برابر خداوند عز و جل ، به لرزه می افتاد و هر گاه بهشت و دوزخ را به یاد می آورْد ، چونان مارْ گزیده، بی تابی می کرد و از خداوند متعال ، بهشت را طلب می کرد و از آتش دوزخ به او پناه می بُرد . او هر گاه عبارت : «ای کسانی که ایمان آورده اید!» را از قرآن می خوانْد ، می گفت : «لبّیک اللّهم لبّیک» و در هیچ حالی دیده نشد ، مگر آن که خداوند سبحان را ذکر می گفت .

.


ص: 188

عنه علیه السلام :کانَ الحَسَنُ بنُ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام یُصَلّی ، فَمَرَّ بَینَ یَدَیهِ رَجُلٌ فَنَهاهُ بَعضُ جُلَسائِهِ ، فَلَمَّا انصَرَفَ مِن صَلاتِهِ قالَ لَهُ : لِمَ نَهَیتَ الرَّجُلَ ؟ قالَ : یَا بنَ رَسولِ اللّهِ ، حَظَرَ (1) فیما بَینَکَ وبَینَ الِمحرابِ ، فَقالَ : وَیحَکَ ! إنَّ اللّهَ عز و جلأقرَبُ إلَیَّ مِن أن یَحظُرَ فیما بَینی وبَینَهُ أحَدٌ . (2)

جامع الأخبار :کانَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام إذا تَوَضَّأَ تَغَیَّرَ لَونُهُ وَارتَعَدَت مَفاصِلُهُ ، فَقیلَ لَهُ فی ذلِکَ ، فَقالَ : حَقٌّ لِمَن وَقَفَ بَینَ یَدَیِ اللّهِ المَلِکِ الجَبّارِ أن یَصفَرَّ لَونُهُ وتَرتَعِدَ مَفاصِلُهُ . (3)

.

1- .الحَظْرُ : المنع (مجمع البحرین : ج 1 ص 424 «حظر») .
2- .التوحید : ص 184 ح 22 عن منیف عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 3 ص 329 ح 30 .
3- .جامع الأخبار : ص 166 ح 397 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 14 ، مستدرک الوسائل : ج 1 ص 354 ح 830 نقلاً عن ابن طاووس فی کتاب فلاح السائل وفیهما «الحسن بن علیّ علیه السلام » بدل «الحسین بن علیّ علیه السلام » ، بحار الأنوار : ج 43 ص 339 ح 13 .

ص: 189

امام زین العابدین علیه السلام :حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام نماز می گزارْد که مردی از برابر ایشان گذشت . یکی از هم نشینانش او را از این کار نهی کرد . چون امام علیه السلام از نمازش فارغ شد ، به آن مرد فرمود : «چرا او را باز داشتی؟». گفت : ای پسر پیامبر خدا! او میان شما و محراب حایل شد . امام علیه السلام فرمود : «وای بر تو! خداوند عز و جل به من نزدیک تر از آن است که کسی بتواند میان من و او حایل شود» .

جامع الأخبار :حسین بن علی علیه السلام هر گاه وضو می گرفت ، رنگش تغییر می کرد و بندهای بدنش به لرزه می افتاد . سبب را از ایشان جویا شدند . فرمود : «حق است بر کسی که در برابر خداوند جبّار می ایستد ، رنگش زرد شود و بندهایش به لرزه افتند» .

.


ص: 190

الإمام الباقر علیه السلام :کانَ أبی عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام إذا حَضَرَتِ الصَّلاهُ یَقشَعِرُّ جِلدُهُ ، ویَصفَرُّ لَونُهُ ، وتَرتَعِدُ فَرائِصُهُ (1) ، ویَقِفُ شَعرُهُ ، ویَقولُ ودُموعُهُ تَجری عَلی خَدَّیهِ : لَو عَلِمَ العَبدُ مَن یُناجی مَا انفَتَلَ (2) . (3)

الإرشاد عن عبد اللّه بن محمد القرشی :کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام إذا تَوَضَّأَ اصفَرَّ لَونُهُ ، فَیقولُ لَهُ أهلُهُ : ما هذَا الَّذی یَغشاکَ ؟ فَیَقولُ : أتَدری لِمَن أتَأَهَّبُ لِلقِیامِ بَینَ یَدَیهِ ؟ ! (4)

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ أبی علیه السلام یَقولُ : کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِما إذا قامَ فِی الصَّلاهِ کَأَنَّهُ ساقُ شَجَرَهٍ ، لا یَتَحَرَّکُ مِنهُ شَیءٌ إلّا ما حَرَّکَهُ الرّیحُ مِنهُ . (5)

علل الشرائع عن أبان بن تغلب :قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ علیه السلام : إنّی رَأَیتُ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام إذا قامَ فِی الصَّلاهِ غَشِیَ لَونَهُ لونٌ آخَرُ ! فَقالَ لی : وَاللّهِ إنَّ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام کانَ یَعرِفُ الَّذی یَقومُ بَینَ یَدَیهِ . (6)

.

1- .الفریصه : لحمه عند نغض الکتف فی وسط الجنب عند منبض القلب ، وهما فریصتان ترتعدان عند الفزع (لسان العرب : ج 7 ص 64 «فرص») .
2- .انفتل فلان عن صلاته : أی انصرف ، ولفت فلانًا عن رأیه وفتله أی صرفه ولواه ، وفتله عن وجهه فانفتل : أی صرفه فانصرف (لسان العرب : ج 11 ص 514 «فتل») .
3- .مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی : ج 2 ص 124 عن سدیر ؛ فلاح السائل : ص 203 ح 117 عن عبد اللّه بن أبی یعفور عن الإمام الصادق علیه السلام ولیس فیه ذیله من «ویقف شعره» ، بحار الأنوار : ج 46 ص 55 ح 4 .
4- .الإرشاد : ج 2 ص 142 ، مکارم الأخلاق : ج 2 ص 97 ح 2277 ، إعلام الوری : ج 1 ص 488 ، بحار الأنوار : ج 46 ص 74 ح 61 ؛ تهذیب الکمال : ج 20 ص 390 الرقم 4050 عن عبد الرحمن بن حفص القرشی ، تاریخ دمشق : ج 41 ص 378 عن عبد الرحمن بن جعفر الهاشمی .
5- .الکافی : ج 3 ص 300 ح 4 ، فلاح السائل : ص 290 ح 185 کلاهما عن جهم بن حمید ، بحار الأنوار : ج 46 ص 64 ح 22 .
6- .علل الشرائع : ص 231 ح 7 ، بحار الأنوار : ج 46 ص 66 ح 30 ، وراجع : الخصال : ص 517 ح 4 .

ص: 191

امام باقر علیه السلام :پدرم علی بن الحسین علیه السلام به هنگام نماز ، پوست بدنش می ترنجید و رنگش زرد می شد و شانه هایش به لرزه می افتاد و موی بر تنش راست می شد و در حالی که اشکش بر گونه روان بود ، می فرمود : «اگر بنده می دانست با که مناجات می کند ، از نماز دست نمی کشید» .

الإرشاد به نقل از عبد اللّه بن محمّد قرشی :امام زین العابدین علیه السلام هر گاه وضو می گرفت ، رنگش زرد می گشت . خانواده اش به ایشان می گفتند : این، چه حالی است که شما را در بر می گیرد؟ می فرمود : «آیا می دانی آماده ایستادن در برابر چه کسی می گردم؟» .

امام صادق علیه السلام :پدرم علیه السلام می فرمود : هر گاه علی بن الحسین که درودهای خدا بر آن دو باد به نماز بر می خاست ، گویی ساقه درختی بود ؛ چیزی از آن حرکت نمی کرد ، مگر آنچه باد آن را به حرکت در می آوَرد» .

علل الشرائع به نقل از ابان بن تغلب :به امام صادق علیه السلام گفتم : علی بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام را دیدم که هنگام ایستادن به نماز ، رنگش دگرگون می گشت . امام صادق علیه السلام به من فرمود : «به خدا سوگند ، علی بن الحسین علیه السلام می دانست در برابر چه کسی ایستاده است» .

.


ص: 192

فلاح السائل عن أبی أیّوب :کانَ أبو جَعفَرٍ وأبو عَبدِاللّهِ علیهماالسلام إذا قاما إلَی الصَّلاهِ تَغَیَّرَت ألوانُهُما حُمرَهً ومَرَّهً صُفرَهً ، وکَأَنَّما یُناجِیانِ شَیئا یَرَیانِهِ . (1)

الاُصول الستّه عشر عن جابر الجعفیّ عن الإمام الصّادق علیه السلام :لَقَد صَلّی أبو جَعفَرٍ علیه السلام ذاتَ یَومٍ فَوَقَعَ عَلی رَأسِهِ شَیءٌ ، فَلَم یَنزَعهُ مِن رَأسِهِ حَتّی قامَ إلَیهِ جَعفَرٌ فَنَزَعَهُ (2) مِن رَأسِهِ ، تَعظیما للّهِِ وإقبالاً عَلی صَلاتِهِ ، وهُوَ قَولُ اللّهِ : «أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا» (3) . (4)

فلاح السّائل :رُوِیَ أنَّ مَولانا جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ الصّادِقَ علیه السلام کانَ یَتلُو القُرآنَ فی صَلاتِهِ فَغُشِیَ عَلَیهِ ، فَلَمّا أفاقَ سُئِلَ : مَا الَّذی أوجَبَ مَا انتَهَت حالُکَ إلَیهِ ؟ فَقالَ ما مَعناهُ : ما زِلتُ اُکَرِّرُ آیاتِ القُرآنِ حَتّی بَلَغتُ إلی حَالٍ کَأَنّی سَمِعتُها مُشافَهَهً مِمَّن أنزَلَها عَلَی المُکاشَفَهِ وَالعِیانِ ، فَلَم تَقُمِ القُوَّهُ البَشَرِیَّهُ بِمُکاشَفَهِ الجَلالَهِ الإِلهِیَّهِ . (5)

6 / 4 4صَلاتُهُم بِاللَّیلِالإمام الباقر والإمام الصادق علیهماالسلام فی قَولِهِ تَعالی : «وَ مِنَ الَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَارَ النُّجُومِ» (6) :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کانَ یَقومُ مِنَ اللَّیلِ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، فَیَنظُرُ فی آفاقِ السَّماءِ ویَقرَأُ الخَمسَ مِن آلِ عِمرانَ ، الَّتی آخِرُها : «إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (7) ، ثُمَّ یَفتَتِحُ صَلاهَ اللَّیلِ . (8)

.

1- .فلاح السائل : ص 290 ح 186 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 159 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 248 ح 39 .
2- .کذا فی المتن والصحیح : «حتّی قُمتُ إلیه فَنَزَعتُهُ» .
3- .یونس : 105 .
4- .الاُصول الستّه عشر : ص 231 ح 263 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 253 ح 48 .
5- .فلاح السائل : ص 210 ح 121 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 58 ح 108 .
6- .الطور : 49 .
7- .آل عمران : 194 .
8- .مجمع البیان : ج 9 ص 257 عن زراره وحمران ومحمّد بن مسلم ، عوالی اللآلی : ج 2 ص 26 ح 62 ، بحار الأنوار : ج 82 ص 329 .

ص: 193



6 / 4 - 4 نماز شب اهل بیت علیهم السلام
فلاح السائل به نقل از ابو ایّوب :امام باقر و امام صادق علیهماالسلام هر گاه به نماز می ایستادند ، رنگشان گاهی سرخ می شد و گاهی زرد و گویی با چیزی گفتگو می کنند که آن را می بینند .

الاُصول الستّه عشر به نقل از جابر جعفی ، از امام صادق علیه السلام :روزی [پدرم] باقر علیه السلام نماز می گزارْد که چیزی روی سرش افتاد . ایشان آن را از سرش بر نداشت، تا آن که رفت[م] و آن را از سر مبارک ایشان برداشت[م] . این (آرامش و بی توجّهی به اطراف) ، برای بزرگداشت مقام خداوند و توجّه به نمازش بود و این، همان سخن پروردگار است : «به این دین ، با گرایش تمام به حق، روی آور» .

فلاح السائل :روایت شده است که سَرور ما امام جعفر صادق علیه السلام در نماز خود، قرآن تلاوت می کرد که بیهوش شد و چون به هوش آمد ، از ایشان پرسیده شد : چه چیز ، حال شما را چنین کرد؟ ایشان سخنی فرمود که مفهومش چنین بود : «همچنان آیات قرآن را تکرار می کردم که به حالی رسیدم که گویی به مکاشفه و بالعیان ، آن را از زبان کسی می شنیدم که نازلش کرده است . پس قدرت بشری، توان تحمّل مکاشفه هیبت الهی را نداشت» .

6 / 4 4نماز شب اهل بیت علیهم السلامامام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در باره این سخن خداوند متعال : «و در پاره ای از شب و به هنگام ناپدید شدن ستارگان، تسبیح گوی» :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شبانه سه بار بر می خاست و در افق های آسمان می نگریست و پنج آیه از سوره آل عمران تلاوت می کرد که پایان آن ، «به راستی که تو خلف وعده نمی کنی» است و سپس نماز شب را آغاز می کرد .

.


ص: 194

صحیح مسلم عن عائشه :کانَ [رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ] یَنامُ أوَّلَ اللَّیلِ ویُحیی آخِرَهُ . (1)

سنن أبی داود عن عائشه :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کانَ لا یَدَعُهُ [قِیامُ اللَّیلِ ]وکانَ إذا مَرِضَ أو کَسِلَ صَلّی قاعِدا . (2)

تفسیر الطبری عن مجاهد :ذَکَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله قِیامَ اللَّیلِ فَفاضَت عَیناهُ حَتّی تَحادَرَت دُموعُهُ ، فَقالَ : «تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ» (3) . (4)

سنن أبی داود عن عبد اللّه بن عبّاس :بِتُّ لَیلَهً عِندَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَلَمَّا استَیقَظَ مِن مَنامِهِ أتی طَهورَهُ فَأَخَذَ سِواکَهُ فَاستاکَ ، ثُمَّ تَلا هذِهِ الآیاتِ : «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَأَیَاتٍ لِّأُوْلِی الْأَلْبَابِ» (5) حَتّی قارَبَ أن یَختِمَ السّورَهَ أو خَتَمَها ، ثُمَّ تَوَضَّأَ فَأَتی مُصَلّاهُ فَصَلّی رَکعَتَینِ ، ثُمَّ رَجَعَ إلی فِراشِهِ فَنامَ ما شاءَ اللّهُ ، ثُمَّ استَیقَظَ فَفَعَلَ مِثلَ ذلِکَ ، ثُمَّ رَجَعَ إلی فِراشِهِ فَنامَ ، ثُمَّ استَیقَظَ فَفَعَلَ مِثلَ ذلِکَ ، ثُمَّ رَجَعَ إلی فِراشِهِ فَنامَ ، ثُمَّ استَیقَظَ فَفَعَلَ مِثلَ ذلِکَ ، کُلُّ ذلِکَ یَستاکُ ویُصَلّی رَکعَتَینِ ، ثُمَّ أوتَرَ . (6)

الإمام الصادق علیه السلام وذَکَرَ صَلاهَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله :کانَ یُؤتی بِطَهورٍ فَیُخَمِّرُ عِندَ رَأسِهِ ، ویوضِعُ سِواکَهُ تَحتَ فِراشِهِ ، ثُمَّ یَنامُ ما شاءَ اللّهُ ، فَإِذَا استَیقَظَ جَلَسَ ، ثُمَّ قَلَّبَ بَصَرَهُ فِی السَّماءِ ، ثُمَّ تَلَا الآیاتِ مِن آلِ عِمرانَ : «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ ...» ، ثُمَّ یَستَنُّ ویَتَطَهَّرُ ، ثُمَّ یَقومُ إلَی المَسجِدِ فَیَرکَعُ أربَعَ رَکَعاتٍ ، عَلی قَدرِ قِراءَتِهِ رُکوعُهُ ، وسُجودُهُ عَلی قَدرِ رُکوعِهِ ، یَرکَعُ حَتّی یُقالَ : مَتی یَرفَعُ رَأسَهُ ؟! ویَسجُدُ حَتّی یُقالَ : مَتی یَرفَعُ رَأسَهُ ؟! ثُمَّ یَعودُ إلی فِراشِهِ فَیَنامُ ما شاءَ اللّهُ ، ثُمَّ یَستَیقِظُ فَیَجلِسُ ، فَیَتلُو الآیاتِ مِن آلِ عِمرانَ ، ویُقَلِّبُ بَصَرَهُ فِی السَّماءِ ، ثُمَّ یَستَنُّ ویَتَطَهَّرُ ، ویَقومُ إلَی المَسجِدِ فَیُصَلّی أربَعَ رَکَعاتٍ کَما رَکَعَ قَبلَ ذلِکَ ، ثُمَّ یَعودُ إلی فِراشِهِ فَیَنامُ ما شاءَ اللّهُ ، ثُمَّ یَستَیقِظُ فَیَجلِسُ فَیَتلُو الآیاتِ مِن آلِ عِمرانَ ویُقَلِّبُ بَصَرَهُ فِی السَّماءِ ، ثُمَّ یَستَنُّ ویَتَطَهَّرُ ، ویَقومُ إلَی المَسجِدِ فَیوتِرُ ویُصَلِّی الرَّکعَتَینِ ثُمَّ یَخرُجُ إلَی الصَّلاهِ . (7)

.

1- .صحیح مسلم : ج 1 ص 510 ح 129 ، سنن النسائی : ج 3 ص 218 ، سنن ابن ماجه : ج 1 ص 434 ح 1365 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 400 ح 24762 ، کنز العمّال : ج 7 ص 181 ح 18586 ؛ منتهی المطلب : ج 4 ص 97 .
2- .سنن أبی داود : ج 2 ص 32 ح 1307 ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 98 ح 26174 ، الأدب المفرد : ص 238 ح 800 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 452 ح 1158 وفیهما «لا یذره» بدل «لا یدعه» ، السنن الکبری : ج 3 ص 22 ح 4722 ، کنز العمّال : ج 7 ص 67 ح 17990 .
3- .السجده : 16 .
4- .تفسیر الطبری : ج 11 الجزء 21 ص 103 ، حلیه الأولیاء : ج 5 ص 87 الرقم 302 عن ابن عبّاس .
5- .آل عمران : 190 .
6- .سنن أبی داود : ج 1 ص 15 ح 58 و ج 2 ص 44 ح 1353 ، المعجم الکبیر : ج 18 ص 297 ح 761 کلاهما نحوه وراجع : مسند ابن حنبل : ج 1 ص 798 ح 3541 .
7- .تهذیب الأحکام : ج 2 ص 334 ح 1377 ، مجمع البیان : ج 2 ص 908 ، منتقی الجمان : ج 2 ص 248 کلّها عن معاویه بن وهب ، بحار الأنوار : ج 16 ص 276 ح 115 .

ص: 195

صحیح مسلم به نقل از عایشه :[پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ] در آغاز شب می خوابید و پایان آن را شب زنده داری می کرد .

سنن أبی داوود به نقل از عایشه :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله [را عبادتِ شبانه] رها نمی کرد و هر گاه بیمار یا سنگین می شد ، نشسته نماز می گزارْد .

تفسیر الطبری به نقل از مجاهد :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله عبادت شبانه را یاد کرد و دو چشمش پر از اشک شد تا جایی که اشکش جاری شد و فرمود : «پهلوهایشان از خوابگاه جدا می گردد» .

سنن أبی داوود به نقل از عبد اللّه بن عبّاس :شبی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله ماندم . پس چون از خواب بیدار شد ، ظرف آبش را آورده ، مسواکش را برداشت و مسواک کرد و این آیه را تلاوت فرمود : «همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شدِ شب و روز ، بی گمان، نشانه هایی برای خردمندان است» تا تقریباً یا کاملاً سوره را به پایان بُرد . سپس وضو ساخت و به مصلّای خود آمد و دو رکعت نماز گزارْد. آن گاه به بسترش باز گشت و آن قدر که خدا خواست ، آرمید . سپس از خواب بیدار شد و همچون گذشته همان کرد . آن گاه به بسترش باز گشت و خوابید . سپس بیدار شد و باز همان کارها را کرد . آن گاه به بسترش باز گشت و خوابید و در پیِ آن، بیدار شد و همان کرد که پیش تر کرده بود . او هر بار مسواک می کرد و دو رکعت نماز می گزارْد و سپس [در پایان] ، وتر به جای می آورد .

امام صادق علیه السلام در ذکر نماز پیامبر صلی الله علیه و آله :برای پیامبر صلی الله علیه و آله ظرف آبی می آوردند . پس روی آن را می پوشاند و بالای سر خود می گذاشت و مسواکش را زیر بسترش می نهاد و قدری می آرمید . سپس بیدار می شد و می نشست و در پیِ آن، دیده در آسمان می گردانْد و این آیات را از [سوره] آل عمران، تلاوت می نمود : «همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شدِ شب و روز، بی گمان، نشانه هایی برای خردمندان است...» . آن گاه دندان هایش را مسواک می زد و وضو می گرفت و به مسجد می رفت و چهار رکعت نماز می گزارْد که هر رکوعش به قدر قیامش بود و هر سجودش به قدر رکوعش . رکوع او، آن قدر طول می کشید که گفته می شد : کِی قامت راست می کند؟ و سجده اش آن قدر طولانی می گشت که گفته می شد : کِی سر از سجده بر می دارد؟ او سپس به بسترش باز می گشت و قدری می آرمید . آن گاه بیدار می شد و می نشست و آیاتی از سوره آل عمران را قرائت می کرد و دیده در آسمان می گرداند . سپس مسواک می زد و وضو می گرفت و به مسجد می رفت و همانند دفعه قبل ، چهار رکعت نماز می گزارد . آن گاه به بستر بر می گشت و هر مقدار که خواست خدا بود ، می خوابید . سپس بیدار می شد و می نشست و آیات [سوره] آل عمران را تلاوت می کرد و به اطراف آسمان می نگریست. سپس مسواک می زد و وضو می گرفت و به مسجد می رفت و وَتر به جای می آورْد و دو رکعت نماز می گزارْد و آن گاه برای نماز [صبح ]بیرون می رفت .

.


ص: 196

المناقب لابن شهرآشوب عن الإمام علیّ علیه السلام أنَّهُ قالَ :ما تَرَکتُ صَلاهَ اللَّیلِ مُنذُ سَمِعتُ قَولَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله : «صَلاهُ اللَّیلِ نورٌ» . فَقالَ ابنُ الکَوّاءِ : ولا لَیلَهَ الهَریرِ ؟ قالَ : ولا لَیلَهَ الهَریرِ . (1)

کتاب من لا یحضره الفقیه :کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام سَیِّدُ العابِدینَ یَقولُ : «العَفوَ العَفوَ» ثَلاثَمِئَهِ مَرَّهٍ فِی الوِترِ فِی السَّحَرِ . (2)

عیون أخبار الرضا علیه السلام عن إبراهیم بن العبّاس :کانَ [الرِّضا] علیه السلام قَلیلَ النَّومِ بِاللَّیلِ ، کَثیرَ السَّهَرِ . (3)

.

1- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 2 ص 123 ، إرشاد القلوب : ص 217 من دون إسناد إلی أحد من أهل البیت علیهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 41 ص 17 ح 10 .
2- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 489 ح 1408 ، بحار الأنوار : ج 87 ص 277 ح 69 .
3- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 184 ح 7 ، إعلام الوری : ج 2 ص 63 ، بحار الأنوار : ج 49 ص 91 ح 4 .

ص: 197

المناقب، ابن شهرآشوب:امام علی علیه السلام فرمود : «از هنگامی که این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله : نماز شب ، نور است را شنیدم ، دیگر آن را ترک نکردم» . ابن کوّاء گفت : حتّی در شب هریر؟ امام علیه السلام فرمود : «حتّی در شب هریر» .

کتاب من لا یحضره الفقیه :زین العابدین علیه السلام سَرور عابدان ، در نماز وَتر، سحرگاهان، سیصد بار می فرمود : «العفو! العفو!» .

عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از ابراهیم بن عبّاس :امام رضا علیه السلام شب ، کم می خوابید و بیشتر بیدار بود .

.


ص: 198

الخرائج والجرائح :روی أنَّ الإِمامَ الهادِیَ علیه السلام کانَ بِاللَّیلِ مُقبِلاً عَلَی القِبلَهِ لا یَفتُرُ ساعَهً ، عَلَیهِ جُبَّهُ صوفٍ ، وسَجّادَتُهُ عَلی حَصیرٍ . (1)

6 / 4 5صَومُهُمالکافی عن حمّاد بن عثمان عن الإمام الصادق علیه السلام ، قالَ :سَمِعتُهُ علیه السلام یَقولُ : صامَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله حَتّی قیلَ : ما یُفطِرُ ، ثُمَّ أفطَرَ حَتّی قیلَ : ما یَصومُ ، ثُمَّ صامَ صَومَ داوودَ علیه السلام ؛ یَوما ویَوما لا (2) ، ثُمَّ قُبِضَ عَلی صِیامِ ثَلاثَهِ أیّامٍ فِی الشَّهرِ ، قالَ : إنَّهُنَّ یَعدِلنَ صَومَ الشَّهرِ ویَذهَبنَ بِوَحَرِ الصَّدرِ وَالوَحَرُ : الوَسوَسَهُ . قالَ حَمّادٌ : فَقُلتُ : وأیُّ الأَیّامِ هِیَ ؟ قالَ علیه السلام : أوَّلُ خَمیسٍ فِی الشَّهرِ ، وأوَّلُ أربَعاءَ بَعدَ العَشرِ مِنهُ ، وآخِرُ خَمیسٍ فیهِ . فَقُلتُ : کَیفَ صارَت هذِهِ الأَیّامُ الَّتی تُصامُ ؟ فَقالَ علیه السلام : إنَّ مَن قَبلَنا مِنَ الاُمَمِ کانَ إذا نَزَلَ عَلی أحَدِهِمُ العَذابُ نَزَلَ فی هذِهِ الأَیّامِ ، فَصامَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله هذِهِ الأَیّامَ المَخوفَهَ . (3)

صحیح مسلم عن عائشه حینَ سُئِلَت عَن صَومِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله :کانَ یَصومُ حَتّی نَقولَ : قَد صامَ ، ویُفطِرُ حَتّی نَقولَ : قَد أفطَرَ ، ولَم أرَهُ صائِما مِن شَهرٍ قَطُّ أکثَرَ مِن صِیامِهِ مِن شَعبانَ ؛ کانَ یَصومُ شَعبانَ کُلَّهُ ، کانَ یَصومُ شَعبانَ إلّا قَلیلاً . (4)

.

1- .الخرائج والجرائح : ج 2 ص 901 .
2- .أی یومًا یصوم ویومًا لا یصوم (مرآه العقول : ج 16 ص 252) .
3- .الکافی : ج 4 ص 89 ح 1 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 82 ح 1786 تهذیب الأحکام : ج 4 ص 302 ح 913 وفیه «صوم الدهر» بدل «صوم الشهر» ، ثواب الأعمال : ص 104 ح 1 نحوه عن محمّد بن مروان ، الدروع الواقیه : ص 55 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 101 ح 27 .
4- .صحیح مسلم : ج 2 ص811 ح176، سنن النسائی : ج4 ص200، الموطّأ : ج 1 ص 309 ح 56 ولیس فیهما ذیله من «کان یصوم شعبان کلّه» ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 474 ح 25155 ، صحیح ابن حبّان : ح 8 ص 399 ح 3637 کلّها نحوه وراجع : فضائل الأشهر الثلاثه : ص 66 ح 50 .

ص: 199



6 / 4 - 5 روزه اهل بیت علیهم السلام
الخرائج و الجرائح :روایت شده که امام هادی علیه السلام شب ، رو به قبله می نشست و ساعتی نمی آرمید . بر او جبّه ای از پشم بود و سجّاده اش بر حصیر قرار داشت .

6 / 4 5روزه اهل بیت علیهم السلامالکافی به نقل از حمّاد بن عثمان :از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود : «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آن قدر روزه گرفت که گفته شد دیگر روزه را ترک نمی کند. سپس آن قدر روزه[ی مستحبی] نگرفت که گفته شد دیگر روزه نمی گیرد . سپس همچون داوود یک روز در میان روزه گرفت ؛ ولی بعد از آن تا آخر عمر ، سه روز از هر ماه را روزه می گرفت . پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود : این سه روز ، همسنگ روزه یک ماه است و وسوسه های نفسانی را دور می کند » . به امام صادق علیه السلام گفتم : این ، کدام سه روز بود؟ فرمود : «پنجشنبه آغازین هر ماه و چهارشنبه نخستِ پس از دهم ماه و آخرین پنجشنبه هر ماه» . گفتم : چرا در این روزها باید روزه گرفت؟ فرمود : «زیرا هر گاه بر یکی از امّت های پیشین ، عذابی نازل می شد ، در یکی از این روزها اتّفاق می افتاد و پیامبر صلی الله علیه و آله در این روزهای هراسناک ، روزه می گرفت» .

صحیح مسلم به نقل از عایشه، هنگامی که از وی پرسیده شد : پیامبر صلی الله علیه و آله چگونه روزه می گرفت :پیامبر صلی الله علیه و آله آن قدر روزه می گرفت که ما می گفتیم : دیگر روزه را ترک نخواهد کرد ، و آن قدر روزه نمی گرفت که می گفتیم : دیگر روزه نخواهد گرفت . ندیدم در ماهی بیش از ماه شعبان روزه بگیرد . او همه ماه شعبان ، جز چند روزی از آن ، و بلکه همه شعبان را روزه می گرفت .

.


ص: 200

الإمام علیّ علیه السلام :حُبِّبَ إلَیَّ الصَّومُ بِالصَّیفِ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام یَدخُلُ إلی أهلِهِ ویَقولُ : عِندَکُم شَیءٌ وإلّا صُمتُ ؟ فَإِن کانَ عِندَهُم شَیءٌ أتَوهُ بِهِ وإلّا صامَ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام إذا کانَ الیَومُ الَّذی یَصومُ فیهِ أمَرَ بِشاهٍ فَتُذبَحُ وتُقطَعُ أعضاءً وتُطبَخُ ، فَإِذا کانَ عِندَ المَساءِ أکَبَّ عَلَی القُدورِ حَتّی یَجِدَ ریحَ المَرَقِ وهُوَ صائِمٌ ، ثُمَّ یَقولُ : هاتُوا القِصاعَ ، اِغرِفوا لِالِ فُلانٍ ، وَاغرِفوا لِالِ فُلانٍ ، ثُمَّ یُؤتی بِخُبزٍ وتَمرٍ فَیَکونُ ذلِکَ عَشاءَهُ ، صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وعَلی آبائِهِ . (3)

عیون أخبار الرضا علیه السلام عن إبراهیم بن العبّاس :کانَ [الرِّضا علیه السلام ] کَثیرَ الصِّیامِ فَلا یَفوتُهُ صِیامُ ثَلاثَهِ أیّامٍ فِی الشَّهرِ ، ویَقولُ : ذلِکَ صَومُ الدَّهرِ . (4)

الإمام الباقر علیه السلام فی ذِکرِ فَضائِلِ أبیهِ الإمامِ زَینِ العابِدینَ علیه السلام ولَقَد سُئِلَت عَنهُ مَولاه لَهُ ، فَقالَت : اُطنِبُ أو أختَصِرُ ؟ فَقیلَ لَها : بَلِ اختَصِری ، فَقالَت : ما أتَیتُهُ بِطَعامٍ نَهارا قَطُّ ، وما فَرَشتُ لَهُ فِراشا بِلَیلٍ قَطُّ . (5)

.

1- .مستدرک الوسائل : ج 7 ص 505 ح 8758 نقلاً عن لبّ اللباب للراوندی .
2- .تهذیب الأحکام : ج 4 ص 188 ح 531 ، منتقی الجمان : ج 2 ص 554 ، عوالی اللآلی : ج 3 ص 135 ح 15 کلّها عن هشام بن سالم .
3- .الکافی : ج 4 ص 68 ح 3 ، المحاسن : ج 2 ص 158 ح 1432 کلاهما عن حمزه بن حمران ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 134 ح 1955 ، مکارم الأخلاق : ج 1 ص 297 ح 930 کلاهما من دون إسناد إلی الإمام الصادق علیه السلام ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 155 ، بحار الأنوار : ج 46 ص 72 ح 53 .
4- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 184 ح 7 ، کشف الغمّه : ج 3 ص 106 ، إعلام الوری : ج 2 ص 63 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 96 ح 14 .
5- .الخصال : ص 518 ح 4 عن حمران بن أعین ، علل الشرائع : ص 232 ح 9 عن علیّ بن حمزه من دون إسناد إلی الإمام الباقر علیه السلام ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 155 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 350 ح 587 ؛ شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 2 ص 274 وج 5 ص 80 کلاهما من دون إسناد إلی الإمام الباقر علیه السلام والقضیه فیهما منسوبه إلی الإمام علیّ علیه السلام .

ص: 201

امام علی علیه السلام :روزه گرفتن در تابستان ، نزد من محبوب است .

امام صادق علیه السلام :امیر مؤمنان علیه السلام به خانه می آمد و می فرمود : «آیا چیزی نزد شما هست ، و گر نه ، روزه بگیرم» . اگر نزد آنها چیزی یافت می شد ، نزد امام علیه السلام می آوردند و در غیر این صورت ، روزه می گرفت .

امام صادق علیه السلام :علی بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام در آن روزی که روزه می گرفت ، دستور می داد گوسفندی را سر ببرند و تکّه تکّه کنند و بپزند . چون هنگام افطار می رسید ، به دیگ ها سر می کشید تا در حالی که روزه است ، بوی آب گوشت را به مشام رسانَد . سپس می فرمود : «کاسه ها را بیاورید و برای خانواده فلانی و فلانی غذا بکشید» . سپس نان و خرمایی آورده می شد و امام علیه السلام افطار می کرد . درود خدا بر او و پدرانش باد!

عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از ابراهیم بن عبّاس :امام رضا علیه السلام فراوان روزه می گرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمی کرد و می فرمود : «این، روزه روزگار است» .

امام باقر علیه السلام در یادکرد فضیلت های پدرش امام زین العابدین علیه السلام :وقتی که از کنیز ایشان در باره ایشان پرسیده شد ، گفت : به تفصیل یا به اختصار؟ به وی گفته شد : به اختصار . گفت : هرگز در روز ، برای او خوراکی نیاوردم و در شب برای او بستری نگستردم .

.


ص: 202

6 / 4 6حَجُّهُمالمستدرک علی الصحیحین عن عبد اللّه بن عبید بن عمیر :لَقَد حَجَّ الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام خَمسا وعِشرینَ حَجَّهً ماشِیا ، وإنَّ النَّجائِبَ لَتُقادُ مَعَهُ . (1)

المعجم الکبیر عن مصعب بن عبد اللّه :حَجَّ الحُسَینُ علیه السلام خَمسا وعِشرینَ حَجَّهً ماشِیا . (2)

ربیع الأبرار :رُئِیَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام یَطوفُ بِالبَیتِ ، ثُمَّ صارَ إلَی المَقامِ فَصَلّی ، ثُمَّ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی المَقامِ فَجَعَلَ یَبکی ویَقولُ : «عُبَیدُکَ بِبابِکَ ... سائِلُکَ بِبابِکَ ، مِسکینُکَ بِبابِکَ» ، یُرَدِّدُ ذلِکَ مِرارا . (3)

الإمام الباقر علیه السلام :کانَت لِعَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام ناقَهٌ حَجَّ عَلَیهَا اثنَتَینِ وعِشرینَ حَجَّهً ما قَرَعَها قَرعَهً قَطُّ . قالَ : فَجاءَت بَعدَ مَوتِهِ وما شَعَرنا بِها إلّا وقَد جاءَنی بَعضُ خَدَمِنا أو بَعضُ المَوالی ، فَقالَ : إنَّ النّاقَهَ قَد خَرَجَت فَأَتَت قَبرَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام فَانبَرَکَت عَلَیهِ فَدَلَکَت بِجِرانِهَا القَبرَ وهِیَ تَرغو ، فَقُلتُ : أدرِکوها وجیئونی بِها قبلَ أن یَعلَموا بِها أو یَرَوها . فَقالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : وما کانَت رَأَتِ القَبرَ قَطُّ . (4)

.

1- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 185 ح 4788 ، السنن الکبری : ج 4 ص 542 ح 8645 ، سیر أعلام النبلاء : ج 3 ص 260 کلاهما عن ابن عبّاس ، تهذیب الکمال : ج 6 ص 233 الرقم 1248 عن علیّ بن زید بن جدعان ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 14 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 43 ص 339 ح 13 .
2- .المعجم الکبیر : ج 3 ص 115 ح 2844 ، تهذیب الکمال : ج 6 ص 406 الرقم 1323 ، سیر أعلام النبلاء : ج 3 ص 287 الرقم 48 ، اُسد الغابه : ج 2 ص 27 الرقم 1173 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 69 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 193 ح 5 .
3- .ربیع الأبرار : ج 2 ص 149 وراجع : تاریخ دمشق : ج 41 ص 380 .
4- .الکافی : ج 1 ص 467 ح 2 ، الاختصاص : ص 300 ، بصائر الدرجات : ص 353 ح 15 کلّها عن زراره ، بحار الأنوار : ج 27 ص 270 ح 22 ، وراجع : العدد القویّه : ص 62 ح 81